در سالهای اخیر، صنعت نشر در ایران با چالشهای جدی و متعددی مواجه شده است که یکی از مهمترین آنها تجاری شدن کتاب و افزایش قیمت کاغذ است. این مسأله نه تنها بر روی قیمت نهایی کتابها تأثیر گذاشته، بلکه باعث شده تا بسیاری از خانوارها از خرید کتابهای مورد علاقهشان محروم شوند.
با توجه به افزایش قیمت کاغذ و هزینههای تولید، ناشران مجبور به افزایش قیمت کتابها شدهاند و این امر به تدریج باعث کاهش دسترسی عمومی به کتاب و فرهنگ مطالعه در جامعه شده است.
افزایش قیمت کاغذ به عنوان یکی از عوامل اصلی تجاری شدن کتاب، ناشران را به سمت انتشار کتابهای پرفروش و کم هزینهتر سوق داده است. در حال حاضر، شاهد آن هستیم که بسیاری از ناشران به جای سرمایهگذاری در کتابهای تخصصی و علمی، به انتشار کتابهای زرد و روانشناسیهای سطحی و همچنین کتابهایی با محتوای موفقیت و ثروتسازی روی آوردهاند. به عنوان مثال، کتابهایی مانند «راز» اثر راندا برن، «فکر کنید و ثروتمند شوید» اثر ناپلئون هیل و «چگونه دوستان خود را تحت تأثیر قرار دهیم» اثر دیل کارنگی، از جمله عناوینی است که در بازار فعلی با استقبال زیادی مواجه شده است.
این کتابها به دلیل محتوای ساده و وعدههای جذاب برای موفقیت سریع، بیشتر مورد توجه قرار میگیرد و به راحتی فروش میرود. کافی است یک روز به خیابان انقلاب تهران مراجعه کنید تا با حجم انبوهی از چنین کتابها مواجه شوید که در گوشه و کنار خیابان و در دستان دستفروشان رد و بدل میشود و عدهای هم برای خرید آنها صف میکشند، کتابهایی که هیچ عایدی ندارد و صرفاً پول را به جیب ناشران و نویسنده اثر واریز میکند. در عوض، کتابهای تخصصی و علمی که نیاز به تحقیق و مطالعه عمیق دارد، در قفسههای کتابفروشیها خاک میخورد. ناشران با توجه به شرایط اقتصادی حاکم بر بازار، دیگر ریسک نمیکنند تا روی این نوع کتابها سرمایهگذاری کنند. آنها بر این باورند که با توجه به جو حاکم بر بازار، انتشار این کتابها نه تنها ممکن است منجر به شکست اقتصادی شود، بلکه میتواند به یک شکست فرهنگی بزرگ نیز منجر گردد. این واقعیت نشاندهنده یک تغییر عمده در ذائقه خوانندگان ایرانی است که به سمت محتوای سطحی و بتأثیر سوق پیدا کردهاند.
از سویی دیگر، تجاری شدن کتابها و تمرکز بر روی عناوین پرفروش باعث شده تا کیفیت آثار منتشر شده نیز تحت تأثیر قرار گیرد. بسیاری از نویسندگان با استعداد و متخصص که ممکن است آثار ارزشمندی داشته باشند، فرصتی برای انتشار آثار خود پیدا نمیکنند. این وضعیت نه تنها به تضعیف فرهنگ مطالعه در جامعه منجر میشود، بلکه بر غنای ادبیات کشور نیز تأثیر منفی خواهد گذاشت.
علاوه بر این، تجاری شدن کتابها باعث ایجاد یک نوع انحصار در بازار نشر شده است. ناشرانی که تنها به دنبال سودآوری هستند، به تدریج کنترل بیشتری بر روی محتوای منتشر شده دارند و این موضوع میتواند منجر به کاهش تنوع فرهنگی و ادبی در جامعه شود. در چنین شرایطی، مخاطبان تنها با یک نوع محتوای خاص آشنا میشوند و این مسأله میتواند تأثیرات منفی بر روی تفکر انتقادی و خلاقیت آنها داشته باشد.
به طور کلی، تجاری شدن کتاب و افزایش قیمت کاغذ در ایران نه تنها دسترسی عمومی به کتاب را کاهش داده، بلکه باعث شده تا فرهنگ مطالعه دچار تغییرات جدی شود. در این شرایط، ضروری است که برنامهریزیهای مناسبی برای حمایت از نشر کتابهای تخصصی و علمی انجام شود. دولت و نهادهای مربوطه باید اقداماتی را برای کاهش هزینههای تولید کتاب و حمایت از ناشران مستقل انجام دهند تا بتوانند تنوع فرهنگی را حفظ کنند و دوباره فرهنگ مطالعه را در جامعه تقویت نمایند.
در نهایت، باید گفت که اگرچه تجاری شدن کتابها ممکن است به نظر برخی مثبت باشد، اما واقعیت این است که این روند میتواند تبعات منفی برای فرهنگ عمومی داشته باشد. برای مقابله با این چالشها، نیازمند یک رویکرد جامع هستیم که شامل حمایت از ناشران مستقل، ترویج فرهنگ مطالعه و ارتقاء ذائقه فرهنگی جامعه باشد. تنها در این صورت میتوانیم امیدوار باشیم که کتاب به عنوان یک منبع غنی فرهنگی دوباره در دسترس عموم قرار گیرد و جامعهای با تفکر انتقادی و خلاق پرورش یابد.
این کتابها به دلیل محتوای ساده و وعدههای جذاب برای موفقیت سریع، بیشتر مورد توجه قرار میگیرد و به راحتی فروش میرود. کافی است یک روز به خیابان انقلاب تهران مراجعه کنید تا با حجم انبوهی از چنین کتابها مواجه شوید که در گوشه و کنار خیابان و در دستان دستفروشان رد و بدل میشود و عدهای هم برای خرید آنها صف میکشند، کتابهایی که هیچ عایدی ندارد و صرفاً پول را به جیب ناشران و نویسنده اثر واریز میکند. در عوض، کتابهای تخصصی و علمی که نیاز به تحقیق و مطالعه عمیق دارد، در قفسههای کتابفروشیها خاک میخورد. ناشران با توجه به شرایط اقتصادی حاکم بر بازار، دیگر ریسک نمیکنند تا روی این نوع کتابها سرمایهگذاری کنند. آنها بر این باورند که با توجه به جو حاکم بر بازار، انتشار این کتابها نه تنها ممکن است منجر به شکست اقتصادی شود، بلکه میتواند به یک شکست فرهنگی بزرگ نیز منجر گردد. این واقعیت نشاندهنده یک تغییر عمده در ذائقه خوانندگان ایرانی است که به سمت محتوای سطحی و بتأثیر سوق پیدا کردهاند.
از سویی دیگر، تجاری شدن کتابها و تمرکز بر روی عناوین پرفروش باعث شده تا کیفیت آثار منتشر شده نیز تحت تأثیر قرار گیرد. بسیاری از نویسندگان با استعداد و متخصص که ممکن است آثار ارزشمندی داشته باشند، فرصتی برای انتشار آثار خود پیدا نمیکنند. این وضعیت نه تنها به تضعیف فرهنگ مطالعه در جامعه منجر میشود، بلکه بر غنای ادبیات کشور نیز تأثیر منفی خواهد گذاشت.
علاوه بر این، تجاری شدن کتابها باعث ایجاد یک نوع انحصار در بازار نشر شده است. ناشرانی که تنها به دنبال سودآوری هستند، به تدریج کنترل بیشتری بر روی محتوای منتشر شده دارند و این موضوع میتواند منجر به کاهش تنوع فرهنگی و ادبی در جامعه شود. در چنین شرایطی، مخاطبان تنها با یک نوع محتوای خاص آشنا میشوند و این مسأله میتواند تأثیرات منفی بر روی تفکر انتقادی و خلاقیت آنها داشته باشد.
به طور کلی، تجاری شدن کتاب و افزایش قیمت کاغذ در ایران نه تنها دسترسی عمومی به کتاب را کاهش داده، بلکه باعث شده تا فرهنگ مطالعه دچار تغییرات جدی شود. در این شرایط، ضروری است که برنامهریزیهای مناسبی برای حمایت از نشر کتابهای تخصصی و علمی انجام شود. دولت و نهادهای مربوطه باید اقداماتی را برای کاهش هزینههای تولید کتاب و حمایت از ناشران مستقل انجام دهند تا بتوانند تنوع فرهنگی را حفظ کنند و دوباره فرهنگ مطالعه را در جامعه تقویت نمایند.
در نهایت، باید گفت که اگرچه تجاری شدن کتابها ممکن است به نظر برخی مثبت باشد، اما واقعیت این است که این روند میتواند تبعات منفی برای فرهنگ عمومی داشته باشد. برای مقابله با این چالشها، نیازمند یک رویکرد جامع هستیم که شامل حمایت از ناشران مستقل، ترویج فرهنگ مطالعه و ارتقاء ذائقه فرهنگی جامعه باشد. تنها در این صورت میتوانیم امیدوار باشیم که کتاب به عنوان یک منبع غنی فرهنگی دوباره در دسترس عموم قرار گیرد و جامعهای با تفکر انتقادی و خلاق پرورش یابد.
علی کلانتری