این روزها در حالی رژیم صهیونیستی در کرانه باختری ابعاد گستردهای از نسل کشی را به پا کرده است و رسانههای بزرگ دنیا نیز از فرصت به کاخ سفید رسیدن ترامپ برای انحراف افکار عمومی از این وضعیت بهره میگیرند که گزارشها از یک سو نیویورک تایمز به نقل از مقامات صهیونیستی نوشته که آنها این گزینه را در نظر دارند که پس از آزادی ۳۰ اسیر باقیمانده، از حدود ۱۰۰ اسیری که هنوز در غزه نگهداری میشوند، در هفتههای آینده میتوانند جنگ را از سر بگیرند.
از سوی دیگر سران رژیم صهیونیستی اعلام کردهاند که حاضر به خروج از جنوب لبنان و اجرای توافق آتش بس پس از 60 روز نمی باشند. رسانه صهیونستی هاآرتص به نقل از یک منبع دیپلماتیک فرانسوی اعلام کرد که رژیم صهیونیستی از واشنگتن خواسته است که عقب نشینی اش از جنوب لبنان یک ماه دیگر به تعویق بیفتد.
این رویکردهای اشغالگرایانه از سوی صهیونیستها هر چند که امری دور از ذهن نمیباشند و ماهیت اشغالگرایانه آنها پوشیده نیست اما این رفتار صهیونیستها از چند منظر دیگر قابل توجه است.
نخست آنکه آتش بس در غزه و لبنان در حالی اجرایی شد که کشورهای غربی مدعی بودهاند که بر اجرای آنها نظارت کامل داشته و آن را تضمین میکنند. اشغالگریها و خودداری صهیونیستها از تعهداتشان بار دیگر نشان میدهد که وعدههای غبر قبال اعتماد بوده و آنها همچنان هدفی جز تامین خواستههای صهیونیستها ندارند. به عبارتی دیگر دیپلماسی آنها نه در خدمت صلح و امنیت بلکه در راستای منافع صهیونیستها و نیز سلطه گری غرب در منطقه است.
دوم آنکه این رفتارها بار دیگر حقانیت مواضع مقاومت را اشکار می سازد که همواره تاکید داشته است که صهیونیستها و حامیانشان جز زبان زور زبان دیگری را متوجه نمی شوند. آنچه این رژیم را در لبنان و غزه وادار به آتش بس کرده است نه دیپلماسی بلکه سلاح مقاومت و شکست صهیونیستها در برابر آن بوده است. روندهای کنونی بار دیگر اثبات میکند که راهکار پایان بحرانها در منطقه نه دل بستن به وعدههای غرب و دیپلماسی ادعایی آنها بلکه رویکرد به مقاومت است که از سال 2000 تا به امروز زمینهساز شکستهای سنگینی برای این رژیم شده است.
از سوی دیگر سران رژیم صهیونیستی اعلام کردهاند که حاضر به خروج از جنوب لبنان و اجرای توافق آتش بس پس از 60 روز نمی باشند. رسانه صهیونستی هاآرتص به نقل از یک منبع دیپلماتیک فرانسوی اعلام کرد که رژیم صهیونیستی از واشنگتن خواسته است که عقب نشینی اش از جنوب لبنان یک ماه دیگر به تعویق بیفتد.
این رویکردهای اشغالگرایانه از سوی صهیونیستها هر چند که امری دور از ذهن نمیباشند و ماهیت اشغالگرایانه آنها پوشیده نیست اما این رفتار صهیونیستها از چند منظر دیگر قابل توجه است.
نخست آنکه آتش بس در غزه و لبنان در حالی اجرایی شد که کشورهای غربی مدعی بودهاند که بر اجرای آنها نظارت کامل داشته و آن را تضمین میکنند. اشغالگریها و خودداری صهیونیستها از تعهداتشان بار دیگر نشان میدهد که وعدههای غبر قبال اعتماد بوده و آنها همچنان هدفی جز تامین خواستههای صهیونیستها ندارند. به عبارتی دیگر دیپلماسی آنها نه در خدمت صلح و امنیت بلکه در راستای منافع صهیونیستها و نیز سلطه گری غرب در منطقه است.
دوم آنکه این رفتارها بار دیگر حقانیت مواضع مقاومت را اشکار می سازد که همواره تاکید داشته است که صهیونیستها و حامیانشان جز زبان زور زبان دیگری را متوجه نمی شوند. آنچه این رژیم را در لبنان و غزه وادار به آتش بس کرده است نه دیپلماسی بلکه سلاح مقاومت و شکست صهیونیستها در برابر آن بوده است. روندهای کنونی بار دیگر اثبات میکند که راهکار پایان بحرانها در منطقه نه دل بستن به وعدههای غرب و دیپلماسی ادعایی آنها بلکه رویکرد به مقاومت است که از سال 2000 تا به امروز زمینهساز شکستهای سنگینی برای این رژیم شده است.
علی تتماج