هر اندازه رسانه ملی از نظر تولید و ارائه محتوای به روز شده افول پیدا کند درمقابل این حفره را به طور نامحسوس رسانههای مکتوب و مجازی پر میکنند، حالا محاسبه کنیم چه تعدادی از این سو با دست خالی اما مثبت اندیش و چند سونگرند و حجم بعضی فرصت طلبان تطمیع شده در آن سو چه میزان است؟ نقد را از خودمان کلید میزنیم که طی بیش از گذشت شصت سال حضور مستمر در رسانههای مکتوب، چه در گذشتههای دور و چه امروز نتوانستهایم وظیفه و رسالت خود را در اطلاعرسانی صحیح به جامعه آنگونه که باید به خوبی انجام دهیم زیرا در بعضی از جریانها، بی اختیار جذب تبلیغات اغوا کنندهای قرار میگرفتیم که ابزار اطلاع رسانی مسئول یعنی رسانه ملی نتوانسته است وظیفه خود را علیرغم دارا بودن تواناییهای لازم و حمایت بیچون و چرای مادی و معنوی دولتها به انجام برساند و این یک ضعف برگرفته از همراهی نهادهای مسئولی چون کمیسیونهای اجتماعی و اطلاع رسانی شوراهای اسلامی است زیرا اکثر متولیان آن نه تنها فاقد سواد لازم رسانهای هستند بلکه هیچگونه مسئولیت اجرایی در طول خدمات خود بخصوص در رسانههای مکتوب نداشته و تنها با آراء اخذ شده متکی به تبلیغات جمعی پا به این نهاد گذاشتهاند تا مسئولیتها را بین خود تقسیم نمایند! البته اگرچه تعهد دارند اما چون فاقد تخصص لازم در خور وظیفه هستند بنابراین از قافله عقب میمانند تا جایی که بطور نمونه رئیس این کمیسیون در شورای اسلامی کلانشهر اصفهان پس از مطالعه نقدی پیرامون انجام یک خطای فرهنگی در قالب اقتصادی توسط شورای اسلامی پیشین در دوران تاخت و تاز کرونا، بجای رسیدگی و پیگیری آن، موضوع را توجیه کرده و از منتقد مدارک تأمین اعتبار در گذشته را میخواهند تا امتیازی باشد برای جبهه مقابل درگذشته تا با استفاده از توان سواد رسانههای خود، به راحتی توپی را در زمین آیندگان انداخته که کلیت مطلب مستند پیرامون نوعی حق خوری از گروهی فرهنگی محروم در آن دوران است که بازهم ماست مالی شود!
بنابراین نمیتوان از رسانه ملی بیش از این ها انتظار داشت تا با توجه به محدودیتهایی که برایش خلق کردهاند؛ اگر چه تواناییهایی ویژه دارند اما بازهم توپ مخالفان همچنان در زمین آنها باشد! و اگر نبودند روزنامه های هشت صفحهای که با محدودیتهای شدید اقتصادی منتشر میشود اما از نظر سواد رسانه ای متکی به اسلام ناب محمدی؛ یک سر و گردن بالاتر از زردنامههای مکتوب و مجازی و زنجیرهای هستند تا جور کوتاهیها و محدود بودن رسانه ملی را بکشند که این روزها با چالش مدیریتی شکننده هم مواجهند و روز به روز از نظر افول در بستر رقابت تنگاتنگ با معضل فرونشست زمین هستند! تا حداقل از این قافله عقب نمانند!
پیش از گذار از این مبحث باید بار دیگر متذکر شد تا رسیدن به فصل انتخابات پیش روی شوراهای اسلامی شهر و روستا چه نیکو است اگر توسط هیئتهای نظارتی رصد شود، ثبت نام کنندگان در لیست نامزدی منهای مدارک دانشگاهی معتبر، حداقل سواد رسانهای لازم را داشته باشند تا پس از ورود به این نهاد تحت تأثیر بعضی القائات قرار نگیرند و قافیه را نبازند که روز به روز تأثیرشان در افکار عمومی جامعه کم رنگتر نشود چنانکه رسانه ملی امروز میتواند تجربهای برای دیگر نهادها باشد زیرا لحظه به لحظه در مقابل ترفندهای زنجیرهایها جا میماند و به ناچار به جای پاسخگو بودن با سواد رسانهای عقب نشینی اختیار میکنند، تعداد شبکههای دیداری و شنیداری رسانه ملی در سطح کشور بسیار گستردهتر از تعداد رسانههای همسو و مکتوبی است که ثروتشان تنها سواد رسانهای بالا و بالطبع تعهد افزون به نظام است اما با این بنیه اقتصادی ضعیف و نفرات محدود و درآمدی که جوابگوی نان شب خانواده را نمیدهد؛ بازهم علاوه بر انجام وظیفه شفافیت گرایی، حفرههای رسانه ملی را نیز پر میکنند تا توسط زنجیرهایها مصادره نشود! بنابراین هشدار اول پیرامون افول اطلاع رسانی به موقع و کوتاهی در دفاع از دستاوردهای انقلاب اسلامی را میتوان به رسانه ملی داد که اگر حمایتهای مطبوعات در طیف اصولگرایان نبود، امروز نمیتوانست با اینگونه مدیریت میان رو در مقابل طیف متضاد با حمایتهایی از زیر سایه، عرض اندام کند و رفع ناتوانی نهادهایی چون شوراهای اسلامی را هم تحت سیطره خود قرار دهد، بنابراین میطلبد که ضمن توجه بیشتر توسط نهادهای ناظر بر نامزدهای شوراهای اسلامی آینده که تواناییهای لازم را بخصوص در امر سواد رسانهای داشته باشند، از طیف رسانه های مکتوب و مجازی متمایل به اصولگرایان هم به عنوان پیش قراولان رسانه ملی حمایت بیشتر شود تا از دغدغه تامین هزینه ها در امان بمانند؛ بنظر میرسد باید قسمتی از اعتبارات صداوسیما به رسانههای مکتوب حامی رسانه ملی اختصاص یابد تا بتوانند همچنان حفرههای ایجاد شده را طی این سالها پرکنند و رادیو و تلویزیون نیز ضمن نظارت بیشتر در امر تولید محتوا، کلاسهایی فوق العاده برای مجریان دو منظورهای که علاوه بر کار اداری، گوینده هم شدهاند! به خصوص در شبکههای رادیویی متعدد کشوری و محلی برگزار کنند تا این همه اشتباهات لپی در مکالمه را نداشته باشند، چون بعضی برنامه زنده است و بیگانگان هم آنها را رصد میکنند تا کاهی را به کوه تبدیل نمایند و به صورت گسترده از آن بهرهبرداری سیاسی شود.
بنابراین نمیتوان از رسانه ملی بیش از این ها انتظار داشت تا با توجه به محدودیتهایی که برایش خلق کردهاند؛ اگر چه تواناییهایی ویژه دارند اما بازهم توپ مخالفان همچنان در زمین آنها باشد! و اگر نبودند روزنامه های هشت صفحهای که با محدودیتهای شدید اقتصادی منتشر میشود اما از نظر سواد رسانه ای متکی به اسلام ناب محمدی؛ یک سر و گردن بالاتر از زردنامههای مکتوب و مجازی و زنجیرهای هستند تا جور کوتاهیها و محدود بودن رسانه ملی را بکشند که این روزها با چالش مدیریتی شکننده هم مواجهند و روز به روز از نظر افول در بستر رقابت تنگاتنگ با معضل فرونشست زمین هستند! تا حداقل از این قافله عقب نمانند!
پیش از گذار از این مبحث باید بار دیگر متذکر شد تا رسیدن به فصل انتخابات پیش روی شوراهای اسلامی شهر و روستا چه نیکو است اگر توسط هیئتهای نظارتی رصد شود، ثبت نام کنندگان در لیست نامزدی منهای مدارک دانشگاهی معتبر، حداقل سواد رسانهای لازم را داشته باشند تا پس از ورود به این نهاد تحت تأثیر بعضی القائات قرار نگیرند و قافیه را نبازند که روز به روز تأثیرشان در افکار عمومی جامعه کم رنگتر نشود چنانکه رسانه ملی امروز میتواند تجربهای برای دیگر نهادها باشد زیرا لحظه به لحظه در مقابل ترفندهای زنجیرهایها جا میماند و به ناچار به جای پاسخگو بودن با سواد رسانهای عقب نشینی اختیار میکنند، تعداد شبکههای دیداری و شنیداری رسانه ملی در سطح کشور بسیار گستردهتر از تعداد رسانههای همسو و مکتوبی است که ثروتشان تنها سواد رسانهای بالا و بالطبع تعهد افزون به نظام است اما با این بنیه اقتصادی ضعیف و نفرات محدود و درآمدی که جوابگوی نان شب خانواده را نمیدهد؛ بازهم علاوه بر انجام وظیفه شفافیت گرایی، حفرههای رسانه ملی را نیز پر میکنند تا توسط زنجیرهایها مصادره نشود! بنابراین هشدار اول پیرامون افول اطلاع رسانی به موقع و کوتاهی در دفاع از دستاوردهای انقلاب اسلامی را میتوان به رسانه ملی داد که اگر حمایتهای مطبوعات در طیف اصولگرایان نبود، امروز نمیتوانست با اینگونه مدیریت میان رو در مقابل طیف متضاد با حمایتهایی از زیر سایه، عرض اندام کند و رفع ناتوانی نهادهایی چون شوراهای اسلامی را هم تحت سیطره خود قرار دهد، بنابراین میطلبد که ضمن توجه بیشتر توسط نهادهای ناظر بر نامزدهای شوراهای اسلامی آینده که تواناییهای لازم را بخصوص در امر سواد رسانهای داشته باشند، از طیف رسانه های مکتوب و مجازی متمایل به اصولگرایان هم به عنوان پیش قراولان رسانه ملی حمایت بیشتر شود تا از دغدغه تامین هزینه ها در امان بمانند؛ بنظر میرسد باید قسمتی از اعتبارات صداوسیما به رسانههای مکتوب حامی رسانه ملی اختصاص یابد تا بتوانند همچنان حفرههای ایجاد شده را طی این سالها پرکنند و رادیو و تلویزیون نیز ضمن نظارت بیشتر در امر تولید محتوا، کلاسهایی فوق العاده برای مجریان دو منظورهای که علاوه بر کار اداری، گوینده هم شدهاند! به خصوص در شبکههای رادیویی متعدد کشوری و محلی برگزار کنند تا این همه اشتباهات لپی در مکالمه را نداشته باشند، چون بعضی برنامه زنده است و بیگانگان هم آنها را رصد میکنند تا کاهی را به کوه تبدیل نمایند و به صورت گسترده از آن بهرهبرداری سیاسی شود.
حسن روانشید - روزنامهنگار پیشکسوت