چندسالی هست که شهروندان ایرانی با تبلیغات سرسامآور وگیجکننده یک فروشگاه ایرانی بنام سرای ایرانی مات ومبهوت شدهاند.
تبلیغات سنگین و پرهزینه تلویزیونی، محیطی و رسانههای دیگر که مجال فکرکردن و اندیشیدن به هیچ شهروندی نداده و نمیدهد. تبلیغاتی که با ظرافت هرچه تمامتر بیننده و شنونده را فریب داده و او را باذوق و شوق به این «سرا» میکشاند و آنجاست که میبیند سرابی بیش نبوده است.
این مجموعه سرای ایرانی فارغ ازآدمهای پشتپرده و صحنه گردانی که دارد و باعث از بینبردن رقبای ریز و درشت نیز شده است بهگونهای که صدای کسبه کهنه کار و باسابقه لوازم خانگی نیز درآمده و کار به جلسه بامعاون اول رئیس جمهور و شورای رقابت نیز کشیده شده است. سرای ایرانی درتبلیغاتش خبر از فروش «بدون پیش قسط»، بدون چک و سفته، در اقساط بیست ماهه برای بازنشستگان میدهد، اما وقتی کار به مرحله آخر میرسد، شهروندبخت برگشته در مییابد که همه آن تبلیغات بادهوا بوده است!
بعنوان مثال جمعه شب با اصرار دخترم برای خرید یک گوشی تلفن همراه به فروشگاه مرکزی سرای ایرانی در قم رفتیم، به امید اینکه یک گوشی خوب و نو دراقساط بیست ماهه خریداری کنیم.
اما زهی خیال باطل، فروشنده جوان غرفه گوشی سامسونگ، گوشی انتخابی ما را که آخرین مدل ازنوع «اس ۲۴» بود را ۵۶ میلیون تومان اعلام کرد که باید ۲۵ میلیون تومان پیش قسط بدهیم و الباقی نیز دراقساط ده ماهه از قرار هرماه ۴ میلیون و۲۰۰هزار تومان نیز بدهیم!
جل الخالق! به جوان گفتم درتبلیغات که میگویید بدون پیش قسط و در اقساط ۲۰ماهه برای بازنشستگان تامین اجتماعی، پس شما الان حرف دیگری میزنید؟ درهمین اثنا چند بازنشسته دیگر نیز شاهد این گفتوگو بودند و باحرفهایشان به تایید گفتههای بنده پرداختند. آخر اینکه از خرید منصرف شدیم و باکلی بد وبیراه گفتن به آدمهای دروغگو آنجا را ترک کردیم.
حال باید توجه داشت براساس گفتههای فروشنده، گوشی مورد نظر ما ۶۷ میلیون تومان ارزش داشت یعنی سرای ایرانی دقیقا مبلغ ۱۱میلیون از من بازنشسته طلب «سود وبهره» کرده بود! درحالیکه مدام درتبلیغاتشان از فروش بدون سود و بدون پیش قسط دم میزنند وگوش فلک را کرکردهاند.
بانوشتن این مطلب، مخاطبم دادستانی محترم و وزارت ارشاد هستند که جلوی تبلیغات دروغ و فریبنده سرای ایرانی رابگیرند. درحقیقت ماهیت این تبلیغات چیزی جز فریب نیست و دقیقا این کار همانند عملکرد «کورش کمپانی و موبایل موسوی درآمل» هست که جماعتی را دربهدر و بیچاره کرد. دادستان محترم باید بپرسد بهره وسود ناجوانمردانه ۱۱میلیونی باکدام منطق توجیهپذیر است؟ وزارت ارشاد که متصدی امور تبلیغات هست باید سوال کند که چرا ماهیت تبلیغات شما و واقعیت فرسنگها فاصله دارد.
این دو مرجع قانونی باید هرچه زودتر به این ماجرا ورود کنند و اجازه ندهندکه بازنشستگان تامین اجتماعی نزد خانوادههایشان سرشکسته شوند.
تبلیغات سنگین و پرهزینه تلویزیونی، محیطی و رسانههای دیگر که مجال فکرکردن و اندیشیدن به هیچ شهروندی نداده و نمیدهد. تبلیغاتی که با ظرافت هرچه تمامتر بیننده و شنونده را فریب داده و او را باذوق و شوق به این «سرا» میکشاند و آنجاست که میبیند سرابی بیش نبوده است.
این مجموعه سرای ایرانی فارغ ازآدمهای پشتپرده و صحنه گردانی که دارد و باعث از بینبردن رقبای ریز و درشت نیز شده است بهگونهای که صدای کسبه کهنه کار و باسابقه لوازم خانگی نیز درآمده و کار به جلسه بامعاون اول رئیس جمهور و شورای رقابت نیز کشیده شده است. سرای ایرانی درتبلیغاتش خبر از فروش «بدون پیش قسط»، بدون چک و سفته، در اقساط بیست ماهه برای بازنشستگان میدهد، اما وقتی کار به مرحله آخر میرسد، شهروندبخت برگشته در مییابد که همه آن تبلیغات بادهوا بوده است!
بعنوان مثال جمعه شب با اصرار دخترم برای خرید یک گوشی تلفن همراه به فروشگاه مرکزی سرای ایرانی در قم رفتیم، به امید اینکه یک گوشی خوب و نو دراقساط بیست ماهه خریداری کنیم.
اما زهی خیال باطل، فروشنده جوان غرفه گوشی سامسونگ، گوشی انتخابی ما را که آخرین مدل ازنوع «اس ۲۴» بود را ۵۶ میلیون تومان اعلام کرد که باید ۲۵ میلیون تومان پیش قسط بدهیم و الباقی نیز دراقساط ده ماهه از قرار هرماه ۴ میلیون و۲۰۰هزار تومان نیز بدهیم!
جل الخالق! به جوان گفتم درتبلیغات که میگویید بدون پیش قسط و در اقساط ۲۰ماهه برای بازنشستگان تامین اجتماعی، پس شما الان حرف دیگری میزنید؟ درهمین اثنا چند بازنشسته دیگر نیز شاهد این گفتوگو بودند و باحرفهایشان به تایید گفتههای بنده پرداختند. آخر اینکه از خرید منصرف شدیم و باکلی بد وبیراه گفتن به آدمهای دروغگو آنجا را ترک کردیم.
حال باید توجه داشت براساس گفتههای فروشنده، گوشی مورد نظر ما ۶۷ میلیون تومان ارزش داشت یعنی سرای ایرانی دقیقا مبلغ ۱۱میلیون از من بازنشسته طلب «سود وبهره» کرده بود! درحالیکه مدام درتبلیغاتشان از فروش بدون سود و بدون پیش قسط دم میزنند وگوش فلک را کرکردهاند.
بانوشتن این مطلب، مخاطبم دادستانی محترم و وزارت ارشاد هستند که جلوی تبلیغات دروغ و فریبنده سرای ایرانی رابگیرند. درحقیقت ماهیت این تبلیغات چیزی جز فریب نیست و دقیقا این کار همانند عملکرد «کورش کمپانی و موبایل موسوی درآمل» هست که جماعتی را دربهدر و بیچاره کرد. دادستان محترم باید بپرسد بهره وسود ناجوانمردانه ۱۱میلیونی باکدام منطق توجیهپذیر است؟ وزارت ارشاد که متصدی امور تبلیغات هست باید سوال کند که چرا ماهیت تبلیغات شما و واقعیت فرسنگها فاصله دارد.
این دو مرجع قانونی باید هرچه زودتر به این ماجرا ورود کنند و اجازه ندهندکه بازنشستگان تامین اجتماعی نزد خانوادههایشان سرشکسته شوند.
فرهادخادمی