سه شنبه ۱۸ دی ۱۴۰۳ - ۲۲:۴۴
کد مطلب : 131980

درب صندوق بازنشستگی کشوری را گِل بگیرید!

سرشان را اینگونه گرم کرده‌اند تا بجای اینکه در خانه بنشینند و غصه مشکلات و معضلات مبتلابه را بخورند که اکثریت این قشر فرهیخته را گرفتار بیماری‌هایی چون فشار خون و دیابت کرده تا هر روز شال و کلاه کنند و چند ساعتی سرگردان ادارات مختلف و بی تفاوت باشند!
به عنوان یک فرد ایرانی که هیچگونه مسئولیت و تعهد دولتی به جامعه ندارد و تنها یک روزنامه نگار دلسوز با پیشینه‌ای 61 ساله در قلم زدن نقد است، در هیچ زمانی اینگونه که امروز شرمنده خود و میلیونها بازنشسته همراه با خانواده‌هایشان بخصوص زیر مجموعه صندوق‌های دولتی آن که باید الگوی چهارده صندوق دیگر در این  زمانه باشد، نتوانسته‌ام با این تعداد قابل توجه نقدهای مستندی که در رسانه‌های مکتوب عرضه شده، شاهد باز شدن حتی یکی از گره‌های کور مشکلات مبتلابه بازنشستگان باشم، زیرا آنها نه تنها از نظر اقتصادی شرمنده خانواده‌های خود هستند بلکه از جانب اجتماعی هم وازده شده‌اند زیرا می‌بینند کسانی که در دوران مسئولیت خود این همه به فرهیختگان و بازنشستگان پیش از خود و احقاق حقوق آنها احترام می‌گذاشتند و تکریمشان می‌کردند  امروز به دام این سرنوشت رقت بار افتاده‌اند! و بدا بحال کسانی که حالا به صندلی‌های مدیریت و مسئولیت تکیه زده‌اند و برای فرهیختگان پیش از خود تره هم خرد نمی‌کنند!
زهی تأسف برای این همه متولی و مسئول بازنشستگی در وزارتخانه‌های متعدد و زیرشاخه‌های آن در استانها و شهرستانها و همچنین پانزده صندوق بازنشستگی کشوری درحال ورشکستگی که همین روزها بانکهای ناتراز ورشکستگی‌شان فرا می‌رسد، بازهم همچنان از خر شیطان پیاده نمی‌شوند و خطوط در هم گذشته را ادامه می‌دهند و تنها افرادی که برایشان اهمیت ندارد همان کسانی هستند که از برکت وجودشان ایجاد شغل‌های مدیرعاملی و مدیرکلی در صندوق بازنشستگی کشوری شده است!
 به صراحت گفتیم و نوشتیم، شاید دردشان بیاید و اگر خوابند از این غفلت خارج شوند و اگر نمی‌توانند نمکی به آش بازنشستگان بریزند، حداقل اجازه دهند همان آش بی مزه‌ای را که برایشان طی این سالها پخته شده تا سپرده 30 سال از بهترین دوران عمرشان از طریق شرکت‌های زیرمجموعه صندوق به ضرر انباشته هنگفت تبدیل شود، نوش جان کنند تا در نهایت از فرط گرسنگی و هجوم بیماری‌های متعدد بدون داشتن بیمه‌ای مطمئن دارفانی را قبل از موعد مقرر وداع گویند!
رئیس جمهور از گرد راه رسیده و تازه به مسند نشسته که قطعاً خودش هم از همین قشر است و مفهوم دردمندی را بهتر می‌داند؛ حداقل اگر نمی تواند چوبی به کالبد این اقتصاد  از هم گسیخته در بستر دولت و قوه مجریه بزند که عزای پرداخت حقوق و عیدی پایان سال جاری را گرفته است، اجازه ندهد دستگاه‌های زیرمجموعه سازهای ناکوک دیگری بنوازند تا این مشکلات را مضاعف تر کند؛ که یکی از بارزترین آنها وضعیت نابسامان بیمه‌های درمانی علاوه بر پایه، بخصوص در مبحث تکمیلی و مکمل است زیرا این چندگانگی‌ها دردی را از بازنشسته درمان نمی کند.
اگر چه بیمه آتیه سازان بصورت دست و پا شکسته طی دو دهه اخیر تا حدودی توانسته بود همراه این قشر فرهیخته باشد اما بازهم شیطنت های درون سازمانی صندوق بازنشستگی کار خودش را  کرد تا دست این نیمچه بیمه هم از نوع تکمیلی کوتاه شود و عنان کار به دست قسمتی از همان زیر مجموعه خودشان بیفتد که شرکت‌هایش طی این سالها با زیان انباشته مواجه بوده‌اند و بیمه آنها که 30 درصد سهام خود را از طریق همین بازنشستگان تامین کرده، پیمانکار تکمیلی شود تا هم از توبره خورده و هم و از آخور!
این قشر محروم که سرمایه شرکت بیمه مذکور را از قبل با خرید سهام تامین کرده‌اند امروز باید درمان تکمیلی خود را هم با پرداخت فرانشیز و برداشت حق بیمه از لیست مستمری و حقوق بازنشستگی‌شان تأمین و در عوض خدمات ناقص و شرطی دریافت نمایند و هزینه‌های پرداختی به درمانگاه‌ها، کلینیک‌ها و بیمارستانها را ماه‌ها بعد از طریق این پیمانکار وصول نمایند!
البته بیمه مکمل همچنان در اختیار آتیه سازان غریبه به مراتب بهتر از این بیمه خودی می‌باشد و تا حدودی رضایت افراد را به دست آورده است اگر چه صنعت بیمه در کشور همچون بانکداری آن به روز نبوده و سنتی عمل می‌کند که گویا بازهم شیطنت‌ها همچنان ادامه دارد زیرا در حالی که شاغلان و بازنشستگان بطور اعم از بیمه مکمل آتیه سازان بهره مند شده‌اند اما بازنشستگان و مستمری بگیران حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش دوسال است از این مزیت محرومند و هیچ مقامی چه در صندوق کشوری و چه در وزارتخانه مذکور پاسخگوی اعتراضات آنها نیستند که گویا معاونت مالی حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش همچنان پیرامون پرداخت سهم بیمه شده در لیست حقوق و مستمری این قشر فرهیخته و تاریخ مصرف گذشته با صندوق بازنشستگی اختلاف نظر دارد  و بازنشستگان حوزه ستادی را همانند یک توپ فوتبال به یکدیگر پاس می‌دهند!
اگر چه صندوق بازنشستگی کشوری اصولاً یکی از پرهزینه ترین‌های مازاد و زیادی در بخش دولت به خصوص وزارت فربه رفاه و کار و امور اجتماعی است که هیچگونه بازدهی برای این قشر نداشته و روز به روز هم ضعیف و ناکارآمدتر عمل می کند تا هر شش ماه یکبار مدیرعامل آن عوض شود یا استعفا بدهد و فرد بی اطلاع دیگری همراه با نیروهای جدید اتوبوسی وارد این دستگاه عریض و طویل بلند مرتبه و پرهزینه در میدان جهاد و نبش خیابان فاطمی شوند و خاطر تلخ بلیط‌های اعانه ملی را زنده کنند!
بنابراین آیا بهتر نیست کاری که چند سال پیش آقای نجفی؛ هنرمند پیشکسوت و بنیانگذار صندلی داغ در رسانه ملی انجام داد و در یک روز تعطیل به عنوان اعتراض به آن عمل کرد و درب خانه سینما را گل گرفت؛ برای صندوق بازنشستگی کشوری هم تکرار شود تا شاید اعتراض نشینی‌های بی تاثیر خیل فرهیخته و بازنشسته که هر روز در پشت درهای بسته مجلس و پاستور تشکیل می شود، خاتمه یابد!؟     
 
حسن روانشید - روزنامه‌نگار پیشکسوت
https://siasatrooz.ir/vdcjovevyuqethz.fsfu.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی