بیش از چهارده ماه است که از تجاوز رژیم صهیونیستی به غزه و تشدید اشغالگری آن در کرانه باختری میگذرد. در کنار ابعاد و ماهیت نسلکشی صورت گرفته توسط صهیونیستها نوع رفتار کشورهای غربی و برخی از دولتهای منطقهای در قبال این جنایات قابل توجه است.
نکته اساسی آن است که کشورهای غربی درحالی با کمکهای تسلیحاتی و حمایتهای سیاسی و اقتصادی جهانی رسما در این نسل کشی مشارکت دارند که اصل اولیه و مهم در تحرکات ضد فلسطینی آنها تقلیل مسئله فلسطین از یک امر جهانی به امری داخلی است. برآیند رفتاری غرب نشان میدهد که آنها با واژگانی واژگانی همچون گروگانهای در دست حماس، زندانیان فلسطینی در زندانهای اسرائیل، اقدام نظامی علیه شبه نظامیان و تروریستها، بازگرداندن شهرک نشینان و... برآنند تا چنان وانمود سازند که واژهای به نام فلسطین به عنوان یک ماهیت و سرزمین مستقل وجود ندارد و آنچه از سوی رژیم صهیونیستی صورت میگیرد نه یک اشغالگری و تجاوز بلکه اقدامی در بخشی از قلمرو حاکمیتی آن میباشد. به عبارتی دیگر غرب صهیونیستها را حاکم تمام سرزمین فلسطین معرفی میکنند و فلسطینیها را نیز شورشیانی که باید سرکوب گردند و حمایت غرب از تل آویو نیز ماهیتی ضد تروریستی و صلح گرایانه برای برقراری امنیت می باشد.
این سیاست غربیها بعضا از سوی برخی از کشورهای منطقه نیز در حال تکرار شدن است و عملا از هرگونه اقدام عملی در حمایت از فلسطین خودداری میکنند. رفتار عملی غرب نشان میدهد که ادعای راهکار دو دولتی یک دروغ و فریب بیشتر نمیباشد و آنها نیز مانند صهیونیستها صرفا بر یک اصل تاکید دارند و آن نابودی و محو تمام فلسطین از روی نقشه است. حال آنکه آنچه در غزه و کرانه باختری جریان دارد حداقل بر اساس قطعنامههای شورای امنیت اشغالگری و جنایت جنگی است و صهیونیستها و حامیانشان باید به این جرم مجازات شوند. اپارتایدی که علیه فلسطین روا داشته میشود وهیچ توجیهی برای آن وجود ندارد. مسئله فلسطین یک امر جهانی بر اساس منشور ملل متحد و اصول بشر دوستانه است و این ماهیتی است که غرب نمیتواند بر آن سرپوش گذارد و با ابزار رسانه آن را به مسئله داخلی صهیونیستها تقلیل دهد.
نکته اساسی آن است که کشورهای غربی درحالی با کمکهای تسلیحاتی و حمایتهای سیاسی و اقتصادی جهانی رسما در این نسل کشی مشارکت دارند که اصل اولیه و مهم در تحرکات ضد فلسطینی آنها تقلیل مسئله فلسطین از یک امر جهانی به امری داخلی است. برآیند رفتاری غرب نشان میدهد که آنها با واژگانی واژگانی همچون گروگانهای در دست حماس، زندانیان فلسطینی در زندانهای اسرائیل، اقدام نظامی علیه شبه نظامیان و تروریستها، بازگرداندن شهرک نشینان و... برآنند تا چنان وانمود سازند که واژهای به نام فلسطین به عنوان یک ماهیت و سرزمین مستقل وجود ندارد و آنچه از سوی رژیم صهیونیستی صورت میگیرد نه یک اشغالگری و تجاوز بلکه اقدامی در بخشی از قلمرو حاکمیتی آن میباشد. به عبارتی دیگر غرب صهیونیستها را حاکم تمام سرزمین فلسطین معرفی میکنند و فلسطینیها را نیز شورشیانی که باید سرکوب گردند و حمایت غرب از تل آویو نیز ماهیتی ضد تروریستی و صلح گرایانه برای برقراری امنیت می باشد.
این سیاست غربیها بعضا از سوی برخی از کشورهای منطقه نیز در حال تکرار شدن است و عملا از هرگونه اقدام عملی در حمایت از فلسطین خودداری میکنند. رفتار عملی غرب نشان میدهد که ادعای راهکار دو دولتی یک دروغ و فریب بیشتر نمیباشد و آنها نیز مانند صهیونیستها صرفا بر یک اصل تاکید دارند و آن نابودی و محو تمام فلسطین از روی نقشه است. حال آنکه آنچه در غزه و کرانه باختری جریان دارد حداقل بر اساس قطعنامههای شورای امنیت اشغالگری و جنایت جنگی است و صهیونیستها و حامیانشان باید به این جرم مجازات شوند. اپارتایدی که علیه فلسطین روا داشته میشود وهیچ توجیهی برای آن وجود ندارد. مسئله فلسطین یک امر جهانی بر اساس منشور ملل متحد و اصول بشر دوستانه است و این ماهیتی است که غرب نمیتواند بر آن سرپوش گذارد و با ابزار رسانه آن را به مسئله داخلی صهیونیستها تقلیل دهد.
سید مهدی لنکرانی