دولت چهاردهم قرار است " صدای بی صدایان و قدرت بی قدرتان " باشد و این گزاره مترقی ومتعالی طیف وسیعی از مولفه های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی را شامل می شود که همه آنها موضوع بحث ما نیست و وجه اجتماعی آن مدنظر است اگرچه سه مولفه دیگر بر وجه اجتماعی هم تاثیر و تاثراتی زیادی دارند.
بطور مثال پرواضح است که اگر آحاد مردم بویژه اقشار ضعیف جامعه از یک نظام تامین اجتماعی جامع، فراگیر و چندلایه (امدادی، حمایتی و بیمه ای) و چندسطحی (پایه، مازاد و مکمل) در لایه بیمه ای برخوردار باشند و طیفی از خدمات و پوشش ها را بعنوان حق مسلم خود و تکلیف دولت ( به موجب تصریح اصول 3، 29 و 43 قانون اساسی ) برخوردار باشند بهتر می توانند در یک نظام مردم سالاری و دموکراسی واقعی، مشارکت نمایند و دیگر خبری از رویکردها و اقدامات توده ستایانه و پوپولیستی و حامی پروری نخواهد بود و انتخابات واقعی تری شکل می گیرد اگردولت چهاردهم بخواهد به این وعده و رسالت خود جامه عمل بپوشاند و در عرصه اجتماعی " صدای بی صدایان و قدرت بی قدرتان " باشد نقطه عزیمت آن در وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی است.
بههرتقدیر این وزارتخانه در دولت احمدی نژاد از ادغام سه وزارتخانه تعاون، کار و امور اجتماعی و رفاه و تامین اجتماعی تشکیل شد و وزارت اخیر الذکر بر مبنای قانون تشکیل خود ( قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی مصوب 1383 ) قرار بود مدعی العموم اجتماعی و سخنگوی وجه اجتماعی حاکمیت و دولت باشد و پس از ادغام سه وزارتخانه این وظیفه برعهده وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است که بعضا بطور اختصار آنرا "تکاور " می خوانند که البته نکته ظریفی در آن نهفته است یعنی این وزارتخانه در صورت ایفای دقیق و صحیح وظایف و ماوریتهای خود می تواند "تکاور "دولت باشد و دولت را نزد مردم روسفید نماید و خدای نکرده، کارکرد و عملکرد ناصحیح این وزارتخانه می تواند وزارتخانه "تک - آور "باشد ( نمره تک، کنایه از نمره تک رقمی و تجدیدی و مردودی است که در مدارس بکار می رود ) و باعث روسیاهی دولت شود چرا که براساس آموزه های اسلامی – ایرانی و بموجب اصول 3، 21، 29 و 43 قانون اساسی مقبولیت و مشروعیت دولت ها، وابسته به تامین نیازهای اولیه و اساسی مردم است.
به عبارت دیگر همه غالب وزارتخانهها و دستگاههای اجرایی دیگر دارای رویکردهای و کارکردهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هستند و برای پیشبرد اهداف و برنامههای خود به تصمیمات و اقداماتی دست می زنند که می تواند اشتغال، معیشت، درآمد، توان مالی و قدرت خرید مردم وبویژه اقشار و گروههای هدف را به مخاطره بیاندازد و در این میان وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی که باید بعنوان مدعی العموم اجتماعی ( همانند قوه قضائیه و دادستان که مدعی العموم حقوقی مردم است ) وارد عمل شده و راهکارهای صیانتی، جبرانی، ترمیمی، حمایتی لازم را بکار بندد و برای مبتلایان فقر و آسیبهای اجتماعی نیز توانمندسازی اجتماع محور و بازاجتماعی ساز ( بازگشت به محیط خانواده، کار و جامعه) را در دستور کار خود قرار دهد و از نسلی شدن فقر و آسیبهای اجتماعی جلوگیری کند و افراد در معرض فقر و آسیب را صیانت کند ونجات دهد. این کارکرد وزارت تکاور به موجب ماده 1 قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی و تبصره 1 آن است که اشعار میدارد این نظام متولی مراقبت و حمایت از مردم در مقابل پریشانی های اقتصادی و اجتماعی است و در تبصره یک، برنامه های توسعه را از مصادیق این امر قلمداد می کند بدین معنا که در فرآیند توسعه، رشد و پیشرفت جوامع و کشورها، دولت مجبور به انجام جراحی های اقتصادی و اداری و مالی و اقدامات اصلاحی و مداخلات توسعه ای است که میتواند شغل، معیشت و کیفیت زندگی مردم را به مخاطره بیاندازد.
همین مفهوم در مقدمه، صدر بند 5 (رویکرد فعال دولت) و در بند های 6 (بسط عدالت اجتماعی) و بویژه بند 9سیاستهای کلی تامین اجتماعی نیز آمده است که به موضوع الزام به تهیه پیوست تامین اجتماعی برای تمامی طرح ها و برنامه های کلان کشور است .به تعبیر دیگر جناب آقای دکتر پزشکیان نهمین رئیس جمهور ایران بخواهد به قول و قرار خود عمل کند و " صدای بی صداها و قدرت بی قدرتان " باشد تحقق این امر در حوزه سیاست اجتماعی و امر اجتماعی از مسیر وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی می گذرد و چنانچه بتواند نظام فراگیر، جامع و چندلایه تامین اجتماعی برقرار سازد وبویژه لایه بیمه های اجتماعی را فراگیر کند تا مردم و اقشار ضعیف جامعه با حفظ کرامت انسانی و منزلت اجتماعی خدمات و پوششهای پایه را دریافت نمایند، آنگاه بی صدا ها، صدا می یابند و بی قدرت ها، قدرت می گیرند فلذا وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و وزیر آن باید در نقطه کانونی رئیس جمهور محترم قرار داشته باشد.انشاءالله
بطور مثال پرواضح است که اگر آحاد مردم بویژه اقشار ضعیف جامعه از یک نظام تامین اجتماعی جامع، فراگیر و چندلایه (امدادی، حمایتی و بیمه ای) و چندسطحی (پایه، مازاد و مکمل) در لایه بیمه ای برخوردار باشند و طیفی از خدمات و پوشش ها را بعنوان حق مسلم خود و تکلیف دولت ( به موجب تصریح اصول 3، 29 و 43 قانون اساسی ) برخوردار باشند بهتر می توانند در یک نظام مردم سالاری و دموکراسی واقعی، مشارکت نمایند و دیگر خبری از رویکردها و اقدامات توده ستایانه و پوپولیستی و حامی پروری نخواهد بود و انتخابات واقعی تری شکل می گیرد اگردولت چهاردهم بخواهد به این وعده و رسالت خود جامه عمل بپوشاند و در عرصه اجتماعی " صدای بی صدایان و قدرت بی قدرتان " باشد نقطه عزیمت آن در وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی است.
بههرتقدیر این وزارتخانه در دولت احمدی نژاد از ادغام سه وزارتخانه تعاون، کار و امور اجتماعی و رفاه و تامین اجتماعی تشکیل شد و وزارت اخیر الذکر بر مبنای قانون تشکیل خود ( قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی مصوب 1383 ) قرار بود مدعی العموم اجتماعی و سخنگوی وجه اجتماعی حاکمیت و دولت باشد و پس از ادغام سه وزارتخانه این وظیفه برعهده وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی است که بعضا بطور اختصار آنرا "تکاور " می خوانند که البته نکته ظریفی در آن نهفته است یعنی این وزارتخانه در صورت ایفای دقیق و صحیح وظایف و ماوریتهای خود می تواند "تکاور "دولت باشد و دولت را نزد مردم روسفید نماید و خدای نکرده، کارکرد و عملکرد ناصحیح این وزارتخانه می تواند وزارتخانه "تک - آور "باشد ( نمره تک، کنایه از نمره تک رقمی و تجدیدی و مردودی است که در مدارس بکار می رود ) و باعث روسیاهی دولت شود چرا که براساس آموزه های اسلامی – ایرانی و بموجب اصول 3، 21، 29 و 43 قانون اساسی مقبولیت و مشروعیت دولت ها، وابسته به تامین نیازهای اولیه و اساسی مردم است.
به عبارت دیگر همه غالب وزارتخانهها و دستگاههای اجرایی دیگر دارای رویکردهای و کارکردهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هستند و برای پیشبرد اهداف و برنامههای خود به تصمیمات و اقداماتی دست می زنند که می تواند اشتغال، معیشت، درآمد، توان مالی و قدرت خرید مردم وبویژه اقشار و گروههای هدف را به مخاطره بیاندازد و در این میان وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی که باید بعنوان مدعی العموم اجتماعی ( همانند قوه قضائیه و دادستان که مدعی العموم حقوقی مردم است ) وارد عمل شده و راهکارهای صیانتی، جبرانی، ترمیمی، حمایتی لازم را بکار بندد و برای مبتلایان فقر و آسیبهای اجتماعی نیز توانمندسازی اجتماع محور و بازاجتماعی ساز ( بازگشت به محیط خانواده، کار و جامعه) را در دستور کار خود قرار دهد و از نسلی شدن فقر و آسیبهای اجتماعی جلوگیری کند و افراد در معرض فقر و آسیب را صیانت کند ونجات دهد. این کارکرد وزارت تکاور به موجب ماده 1 قانون ساختار نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی و تبصره 1 آن است که اشعار میدارد این نظام متولی مراقبت و حمایت از مردم در مقابل پریشانی های اقتصادی و اجتماعی است و در تبصره یک، برنامه های توسعه را از مصادیق این امر قلمداد می کند بدین معنا که در فرآیند توسعه، رشد و پیشرفت جوامع و کشورها، دولت مجبور به انجام جراحی های اقتصادی و اداری و مالی و اقدامات اصلاحی و مداخلات توسعه ای است که میتواند شغل، معیشت و کیفیت زندگی مردم را به مخاطره بیاندازد.
همین مفهوم در مقدمه، صدر بند 5 (رویکرد فعال دولت) و در بند های 6 (بسط عدالت اجتماعی) و بویژه بند 9سیاستهای کلی تامین اجتماعی نیز آمده است که به موضوع الزام به تهیه پیوست تامین اجتماعی برای تمامی طرح ها و برنامه های کلان کشور است .به تعبیر دیگر جناب آقای دکتر پزشکیان نهمین رئیس جمهور ایران بخواهد به قول و قرار خود عمل کند و " صدای بی صداها و قدرت بی قدرتان " باشد تحقق این امر در حوزه سیاست اجتماعی و امر اجتماعی از مسیر وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی می گذرد و چنانچه بتواند نظام فراگیر، جامع و چندلایه تامین اجتماعی برقرار سازد وبویژه لایه بیمه های اجتماعی را فراگیر کند تا مردم و اقشار ضعیف جامعه با حفظ کرامت انسانی و منزلت اجتماعی خدمات و پوششهای پایه را دریافت نمایند، آنگاه بی صدا ها، صدا می یابند و بی قدرت ها، قدرت می گیرند فلذا وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و وزیر آن باید در نقطه کانونی رئیس جمهور محترم قرار داشته باشد.انشاءالله
علی حیدری - کارشناس رفاه و تامین اجتماعی