فیلم «پول و پارتی» ساخته سعید سهیلی، این روزها به اکران آنلاین رسیده و مخاطبان میتوانند با خرید بلیت، این فیلم را در خانه خود به تماشا بنشینند.
روزی که این فیلم در سینماهای کشور اکران شد، تصمیم داشتم بنا به اقتضای کار، این فیلم را در سینما و در کنار مردم تماشا و سپس آن را نقد کنم ولی از آنجایی که رُک و پوست کنده، علاقه خاصی به آثار کمدی داخلی و برخی آثار سهیلی نداشته و ندارم، تصمیم گرفتم که تا اکران آنلاین آن صبر پیشه کنم و سپس پس از نظاره درباره آن نظر بدهم.
پول و پارتی را دیدم، به غایت اثری بیمار و آلوده به هجو و بدون فیلمنامه و مانیفست بود. اثری که واقعاً حداقل در مقایسه با آثار قبلی سهیلی، صد پله عقب نشینی محسوب میشود. در سکانسهایی احساس میکردم که سهیلی سر شوخی را با مخاطب باز کرده و قصد دارد کُمدی جدیدی در دل ژانر کُمدی به مخاطب ارائه دهد ولی هرچقدر بیشتر دقت میکردم، برایم واضح میشد که سهیلی هیچ چیزی برای ارائه ندارد و سعی کرده با ساخت این فیلم فقط پولی به جیب تهیه کننده بزند و لاغیر.
همیشه از کُمدی هجو و بدون منطق فیلمنامهای نالان بودم ولی باید گفت سینمای امروز به مسیری پیش می رود که آخر عاقبت آن تباهی است. پول و پارتی نه تنها فیلمنامه ندارد، بلکه با بازیهای سخیف و دمدستی به ریش مخاطب میخندد و در عین حال از جیب همین مخاطب هم به نان و نوایی میرسد که همین نان و نوا پایه گذار فیلمنامه هجو بعدی است که سهیلی را وادار میکند که دوباره اینگونه آثار را به مردم فالب کند.
امیر جعفری، مهدی هاشمی، ساعد سهیلی، پردیس احمدیه و چندین بازیگر دیگر آنچنان لطمهای به رزومه خود وارد کردند که به این زودیها قابل جبران نیست! همان روزهای اول اکران این فیلم در سینماها، چند نقد از منتقدان نام آشنا خواندم که آنچنان از این فیلم دفاع کرده بودند که باورم شده بود که پول و پارتی حتما یک قدمِ رو به جلو از سهیلی است ولی وقتی خودم فیلم را دیدم پی بردم که ظاهراً منتقدان مسیر اشتباهی را برای آینده کاری خود در پیش گرفتهاند!
پول و پارتی سعید سهیلی حتی از ویلای ساحلی کیانوش عیاری که خود اعتراف کرده بود صرفا برای ساخت فیلم بعدی خود آن را اکران کرده تا هزینه در تأمین کند، افتضاحتر است. بازیها، فیلمنامه و حتی میزانسن و تدوینِ این فیلم در حد استانداردهای ایران نیست و اگر کمی کوتاه بیایم و قصد داشته باشیم این فیلم را در یک مجموعه دسته بندی کنیم در نهایت شاید بتوان آن را مناسب فضای مجازی دانست. شعور مخاطب در این برهه از زمان با نهایت احترام کمی دستکم گرفته شده است و از آنجایی که مارکتینگ سینمای ایران میل شدیدی به کُمدی پیدا کرده و اکثر تهیه کنندگان این اجازه را به خود می دهند که صرفاً با پارتیبازی، مجوز ساخت و اکران خود را بگیرند و با خرج پولهای هنگفت اقدام به ساخت چنین آثار ضعیف و سخیفی بکنند و آن را در چشم مخاطب فرو کنند.
جالب اینجاست بدانید که همین فیلم در اکران سینمایی بیش از ۹۰ میلیارد تومان فروش داشته است و بیش از یک میلیون و پانصد هزار نفر برای دیدن این فیلم اقدام به خرید بلیط کردهاند. هرچقدر از عجیب بودن این فروش و آمار آن بگوییم کم است! آیا واقعا مردم ایران و مخاطبان سینما تا این حد تنزل سلیقه داشتهاند که حاضرند برای دیدن چنین اثری پول خرج کنند و حتی بدتر از آن، این فیلم را به دیگران معرفی کنند تا آنها هم برای دیدنش پول خرج کنند؟
شاید هیچگاه به خودم اجازه ندادهام که به یک اثر، چنین تند و تیز بتازم چون همیشه اعتقاد دارم که برای خلق یک اثر بسیار زحمت کشیده میشود و تمامی عوامل درگیر تولید میشوند ولی این موضوع نباید ما را از تولید به هر نحو و فروش به زور غافل کند. کاری که سینمای ایران با مخاطب و همچنین سوءاستفاده برخی کارگردانان و تهیه کنندگان از مردم می کنند، کاملاً ناجوانمردانه است و نمی توان روی آن سرپوش گذاشت. باید گفته شود جار زده شود تا امثال این فیلمسازان برای یکبار هم که شده حساب کار دستشان بیاید که قرار نیست هر فیلمی که شما میسازید و اکران میکنید، فروش داشته باشد.
البته جای دیگر نیز مقصر است، این فیلمنامه قبل از تولید در شورای فیلمنامه تایید شده، مجوز ساخت گرفته و در نهایت به اکران رسیده، آیا در این شوراها یک نفر به محتوای این فیلمنامه و سخیف بودنش اعتراضی نکرده؟ آیا کسی سوال نپرسیده که هدف کارگردان از ساخت این اثر چیست و چرا اساساً باید چنین فیلمی تهیه و تولید شود؟
سوال زیاد است نه فقط برای این فیلم بلکه برای بیش از پنجاه درصد از فیلمهای کُمدی که این روزها اکران میشود و مردم برای دیدن آنها دست در جیب میکنند و پول به جیب تهیه کننده میریزند تا دوباره تهیه کننده جسارت داشته باشد و بتواند فیلم بعدی را سخیفتر از فیلم در حال اکران بسازد و خورد مردم بدهد.
درد یکی دوتا نیست ولی باید گفته شود تا شاید بالاخره یکجایی به کار بیاید و همه را باهم علیه کُمدیهای سخیف هم نظر کند. باید گفته شود تا شاید به عدهای بربخورد و دیگر سراغ ساخت چنین آثاری نروند و از پول مردم برای سود خود در صنعت سینما استفاده نکنند. باید گفته شود تا مدیران رده بالا دیگر جرات نداشته باشند به چنین فیلمنامههایی مجوز ساخت و اکران بدهند. حرف حق تلخ است ولی رزومه برخی کارگردانها پر شده از فیلمهای میلیاردی و پر فروشی که هیچ نقطه و نکته مثبتی در آنها دیده نمیشود و صرفا به دلیل اوضاع سینمای کشور دیده میشود. کاش یکبار برای همیشه یک عده بدون ترس حرف دلشان را علیه سازندگان پول و پارتی و امثالهم می زدند تا اینگونه پر و بال نمیگرفتند.
روزی که این فیلم در سینماهای کشور اکران شد، تصمیم داشتم بنا به اقتضای کار، این فیلم را در سینما و در کنار مردم تماشا و سپس آن را نقد کنم ولی از آنجایی که رُک و پوست کنده، علاقه خاصی به آثار کمدی داخلی و برخی آثار سهیلی نداشته و ندارم، تصمیم گرفتم که تا اکران آنلاین آن صبر پیشه کنم و سپس پس از نظاره درباره آن نظر بدهم.
پول و پارتی را دیدم، به غایت اثری بیمار و آلوده به هجو و بدون فیلمنامه و مانیفست بود. اثری که واقعاً حداقل در مقایسه با آثار قبلی سهیلی، صد پله عقب نشینی محسوب میشود. در سکانسهایی احساس میکردم که سهیلی سر شوخی را با مخاطب باز کرده و قصد دارد کُمدی جدیدی در دل ژانر کُمدی به مخاطب ارائه دهد ولی هرچقدر بیشتر دقت میکردم، برایم واضح میشد که سهیلی هیچ چیزی برای ارائه ندارد و سعی کرده با ساخت این فیلم فقط پولی به جیب تهیه کننده بزند و لاغیر.
همیشه از کُمدی هجو و بدون منطق فیلمنامهای نالان بودم ولی باید گفت سینمای امروز به مسیری پیش می رود که آخر عاقبت آن تباهی است. پول و پارتی نه تنها فیلمنامه ندارد، بلکه با بازیهای سخیف و دمدستی به ریش مخاطب میخندد و در عین حال از جیب همین مخاطب هم به نان و نوایی میرسد که همین نان و نوا پایه گذار فیلمنامه هجو بعدی است که سهیلی را وادار میکند که دوباره اینگونه آثار را به مردم فالب کند.
امیر جعفری، مهدی هاشمی، ساعد سهیلی، پردیس احمدیه و چندین بازیگر دیگر آنچنان لطمهای به رزومه خود وارد کردند که به این زودیها قابل جبران نیست! همان روزهای اول اکران این فیلم در سینماها، چند نقد از منتقدان نام آشنا خواندم که آنچنان از این فیلم دفاع کرده بودند که باورم شده بود که پول و پارتی حتما یک قدمِ رو به جلو از سهیلی است ولی وقتی خودم فیلم را دیدم پی بردم که ظاهراً منتقدان مسیر اشتباهی را برای آینده کاری خود در پیش گرفتهاند!
پول و پارتی سعید سهیلی حتی از ویلای ساحلی کیانوش عیاری که خود اعتراف کرده بود صرفا برای ساخت فیلم بعدی خود آن را اکران کرده تا هزینه در تأمین کند، افتضاحتر است. بازیها، فیلمنامه و حتی میزانسن و تدوینِ این فیلم در حد استانداردهای ایران نیست و اگر کمی کوتاه بیایم و قصد داشته باشیم این فیلم را در یک مجموعه دسته بندی کنیم در نهایت شاید بتوان آن را مناسب فضای مجازی دانست. شعور مخاطب در این برهه از زمان با نهایت احترام کمی دستکم گرفته شده است و از آنجایی که مارکتینگ سینمای ایران میل شدیدی به کُمدی پیدا کرده و اکثر تهیه کنندگان این اجازه را به خود می دهند که صرفاً با پارتیبازی، مجوز ساخت و اکران خود را بگیرند و با خرج پولهای هنگفت اقدام به ساخت چنین آثار ضعیف و سخیفی بکنند و آن را در چشم مخاطب فرو کنند.
جالب اینجاست بدانید که همین فیلم در اکران سینمایی بیش از ۹۰ میلیارد تومان فروش داشته است و بیش از یک میلیون و پانصد هزار نفر برای دیدن این فیلم اقدام به خرید بلیط کردهاند. هرچقدر از عجیب بودن این فروش و آمار آن بگوییم کم است! آیا واقعا مردم ایران و مخاطبان سینما تا این حد تنزل سلیقه داشتهاند که حاضرند برای دیدن چنین اثری پول خرج کنند و حتی بدتر از آن، این فیلم را به دیگران معرفی کنند تا آنها هم برای دیدنش پول خرج کنند؟
شاید هیچگاه به خودم اجازه ندادهام که به یک اثر، چنین تند و تیز بتازم چون همیشه اعتقاد دارم که برای خلق یک اثر بسیار زحمت کشیده میشود و تمامی عوامل درگیر تولید میشوند ولی این موضوع نباید ما را از تولید به هر نحو و فروش به زور غافل کند. کاری که سینمای ایران با مخاطب و همچنین سوءاستفاده برخی کارگردانان و تهیه کنندگان از مردم می کنند، کاملاً ناجوانمردانه است و نمی توان روی آن سرپوش گذاشت. باید گفته شود جار زده شود تا امثال این فیلمسازان برای یکبار هم که شده حساب کار دستشان بیاید که قرار نیست هر فیلمی که شما میسازید و اکران میکنید، فروش داشته باشد.
البته جای دیگر نیز مقصر است، این فیلمنامه قبل از تولید در شورای فیلمنامه تایید شده، مجوز ساخت گرفته و در نهایت به اکران رسیده، آیا در این شوراها یک نفر به محتوای این فیلمنامه و سخیف بودنش اعتراضی نکرده؟ آیا کسی سوال نپرسیده که هدف کارگردان از ساخت این اثر چیست و چرا اساساً باید چنین فیلمی تهیه و تولید شود؟
سوال زیاد است نه فقط برای این فیلم بلکه برای بیش از پنجاه درصد از فیلمهای کُمدی که این روزها اکران میشود و مردم برای دیدن آنها دست در جیب میکنند و پول به جیب تهیه کننده میریزند تا دوباره تهیه کننده جسارت داشته باشد و بتواند فیلم بعدی را سخیفتر از فیلم در حال اکران بسازد و خورد مردم بدهد.
درد یکی دوتا نیست ولی باید گفته شود تا شاید بالاخره یکجایی به کار بیاید و همه را باهم علیه کُمدیهای سخیف هم نظر کند. باید گفته شود تا شاید به عدهای بربخورد و دیگر سراغ ساخت چنین آثاری نروند و از پول مردم برای سود خود در صنعت سینما استفاده نکنند. باید گفته شود تا مدیران رده بالا دیگر جرات نداشته باشند به چنین فیلمنامههایی مجوز ساخت و اکران بدهند. حرف حق تلخ است ولی رزومه برخی کارگردانها پر شده از فیلمهای میلیاردی و پر فروشی که هیچ نقطه و نکته مثبتی در آنها دیده نمیشود و صرفا به دلیل اوضاع سینمای کشور دیده میشود. کاش یکبار برای همیشه یک عده بدون ترس حرف دلشان را علیه سازندگان پول و پارتی و امثالهم می زدند تا اینگونه پر و بال نمیگرفتند.
علی کلانتری