با پا برویم کفش و از سر برویم کلاه پاره میشود! نان نداریم بخوریم پیاز میخوریم اشتهایمان باز شود! انداختن توپ در زمین دیگران کار ساده ایست اما همیشه کارساز نیست. بپذیریم که از بعد خودمحوری اقدامی قابلتوجه برای سرعت عمل بخشیدن به اقتصادی مقاومتی انجام ندادهایم و تنها به خرید زمان قناعت کردهایم تا فرصتهای اندک باقیمانده بدون ایجاد هیچگونه چالش جدیدی به پایان برسد.
همگان آگاهاند که این سالها برای دولت یازدهم و دوازدهم مملو از تنشهای ناخواسته و بدون پیشبینی قبلی بوده است اما فراموش نکنیم دولتهای قبل از این هم کموبیش با اینگونه معضلات و شاید شدیدتر از آنها روبرو بودهاند که تنها تفاوتش پیرامون سپری شدن چهل سال از عمر پربرکت انقلاب و پیر شدن نیروهایی است که بهصورت گردشی هر هشت سال یکبار پیدایشان میشود و دوباره به لاک خود میخزند! غافل از اینکه زمان میماند و ما میگذریم و به ناچار به کبر سن و ناتوانی جسمی و فکری میرسیم!
بهجز معدود کسانی که همچنان سکانها را در دست دارند اکثریت بالاتفاق نیروهای موجود و قدیمی تقریباً تمامی انرژی خود را طی چهل سال گذشته تخلیه کردهاند و امروز تنها به درد مشاوره با جوانانی میخورند که مملو از ذخایر ارزنده از توان جسمی و روحی هستند. طبق محاسبات موجود افت رشد جمعیت شروعشده و در سال ۱۴۰۴ اوج آن فرا میرسد که پیشبینی میشود اگر به همین منوال بگذرد در سال ۱۴۴۰ این افول ناخواسته به اوج خود رسیده تا کشور با چالش پیری مطلق روبرو شود! بنابراین نباید انتظار داشت که نسلهای قبل همچنان دور خود بچرخند و منتظر باشند تا که هشت سال بعد مجدداً در دایره کابینه گردشی حضور فعال پیدا کنند بلکه همین امروز پیرامون توان خود دوباره چرتکه انداخته و تنها به مشاوره رضایت دهند و سکانها را به جوانانی بسپارند که اگرچه فاقد تجربه لازم هستند اما توانی توأم با انگیزه در آنها غلیان میکند. به خودمان اجازه ندهیم که غرور بیجا بر وجودمان مستولی شود و همچنان بمانیم تا جوانان پابهرکاب هم پا به میانسالی بگذارند.
ورزش کشور اگرچه در بدنه خود چهرههای تابناکی را دارد که میتوانند پرچم سه رنگ ایران را در سراسر جهان سرفراز نگهدارند اما هنوز هم با چالش مدیران کم توان روبرو هستند که حاضر به ترک مسندها نبوده و همچنان در نظر دارند فدراسیونها و هیئتها را منوپل خود نگهدارند! این معدود افراد که بهسادگی بر محیط و محاط ورزش حکمفرمایی میکنند شاید نمیدانند به نحوی بازیچه دست اپوزسیون ورزشی در بیرون از گود هستند که در هیئتمدیره باشگاهها خط مشیها را رقم میزنند! و آن گروهها نیز به روایتی زیرمجموعه مدیریتهای در سایه ورزش میباشند که بر اساس قوانین مدون اجازه ادامه کار در این حیطه را نداشتهاند بنابراین پوست حسن صباح را در گوشهای از فضای باز گسترده و از آنسو خط میدهند! و این معضل از جایی سرچشمه میگیرد که نهتنها کابینه بلکه ساختار درونسازمانی آن ازجمله وزارت ورزش و جوانان به طبع آن بویی از اقتصاد مقاومتی در مشام خود استنشاق نکرده باشند! و اصولاً تمام هیمنه این وزارتخانه در تابلویی که بالای سر در آن نصبشده خلاصه و تصمیمات همچنان در مکانهایی دیگر و پشت دربهای بسته و خارج از وقت اداری گرفته میشوند و نقش این مجموعه کلان تنها صدور بخشنامههایی میباشد تا بهواسطه آن وقت اداری سپری و اینگونه فرصت سوزی میگردد! این روزها سازمان برنامه و بودجه که مشکلات اقتصادی غرورش را جریحهدار کرده دست به سینه هیأت اقتصادی رؤسای قوای سهگانه ایستاده تا هر آنچه را که مصلحت میدانند در اصلاح بودجه جاری سال ۹۸ و پیشنهادهای سال ۹۹ اعمال نماید و اکثر وزارتخانهها وزیر مجموعههای بودجه ناچار به رعایت امساک در هزینههای خود شدهاند تا بتوانند عددی از آن را صرفهجویی نمایند؛ اما ساختار ورزش که همیشه همچون شترمرغ رفتار نموده و هرلحظه به رنگی درمیآید همچنان ساز خود را میزند و بدون توجه به وضعیت معیشتی جامعه و چالش نقصان ارز در دایره واردات اقلام ضروری ازجمله دارو و تجهیزات پزشکی بهرغم وجود بهترین امکانات، آبوهوا و تجهیزات موجود در جایجای سرزمین به تیمها اجازه میدهد اردوهای تمرینی و ساختاری خود را در دیگر کشورها برگزار کرده و ارز بیزبان را به آنسوی مرزها انتقال دهند و از همه مهمتر اینکه صنایع کلان و ملی کشور از چه طریقی بهجز دور زدن قوانین میتوانند سرمایههای ریالی جامعه را اینگونه به ارز تبدیل و در اختیار تیمهای وابسته به خود بگذارند تا برای برگزاری اردو به آنسوی مرزها ببرند؟!
نویسنده: حسن روانشید