بعد از ناترازی آب، گاز و برق، این دفعه ناترازی سیب زمینی چون «دملی چرکین» سربرآورده و ضمن ناراحی مردم به جمع سایر ناترازیها اضافه شده است.
سالیان مدیدی به قدمت 20 سال است که هر دفعه در کشور، یا بحران کمبود و افزایش قیمت پیاز داریم یا مانند دوماه پیش کمبود و افزایش قیمت گوجه فرنگی را داشتیم و یا مانند الان معضل سیب زمینی را شاهد هستیم، این معضل مضحک را در همه دولتها چپ، راست و میانه شاهد بوده و تجربه کردهایم و همه مات و متحیر ماندهاند که آیا این ناترازیهای مسخره به توطئههای استکبار جهانی ربط دارد؟ یا به ناکارآمد بودن مسئولین تصمیم گیر؟!
این روزها، سیبزمینی، این محصول ساده و پرمصرف، تبدیل به یکی از منابع افزایش نگرانی برای مردم و مصرف کنندگان شده است. این وضعیت، نتیجه مدیریت ناکارآمد و مجموعهای از تصمیمات اشتباه و هماهنگ نشده مسئولین است که به کمبود و گرانی بیسابقه سیبزمینی انجامیده است. چرا باید به این نقطه برسیم که یکی از سادهترین مایحتاج روزانه مردم به کالایی تبدیل شود که تهیه آن برای بسیاری از خانوادهها غیرممکن شده است؟
1-یکی از دلایل اصلی، صدور بخشنامهها و قوانین محدودیتزا است که به طور ناگهانی و بدون برنامهریزی بلند مدت، بازار را به آشوب کشیده است. چطور میتوان از کشاورزان توقع داشت که بر اساس این قوانین ناسازگار، تولید و توزیع منظم داشته باشند؟
2-نبود وجود الگوی کشت مناسب و نبود آمار دقیق در بخش کشاورزی نیز به این آشفتگی دامن زده است. کشاورزان نمیتوانند براساس اطلاعات ناقص و غیرمعتبر برنامهریزی کنند و این مسئله باعث کاهش تولید و در نتیجه افزایش قیمت شده است.
3- از سوی دیگر، ورود دلالان و سوداگران به بازار، باعث احتکار سیبزمینی شده است. سوداگران با نگهداشتن محصولات در انبارها و عرضه قطرهچکانی، باعث شدهاند قیمتها به شکل مصنوعی افزایش یابد. این در حالی است که بخشی از سیبزمینیهای ذخیره شده صادر شده است، زیرا صادرات به سایر کشورها سود بیشتری دارد. آیا نمیتوان با سیاستهای درست و مدیریت کارآمد، جلوی این سودجوییها را گرفت؟
4- مشکل دیگر، بهرهگیری از ارز آزاد برای فروش محصولات کشاورزی است. با کاهش ارزش پول ملی و افزایش نرخ ارز، کشاورزان به ویژه دلالان ترجیح میدهند محصولات خود را به دیگر کشورها صادر کنند تا بتوانند درآمد بیشتری کسب کنند.
4. این مسئله علاوه بر اختلال در بازار داخلی، به کمبود سیبزمینی و گرانی آن منجر شده است.
5- این واقعیت که صادرات سیب زمینی بدون بررسیهای دقیق صورت میپذیرد، نشان دهنده یک ناهماهنگی چشمگیر بین نهادهای تصمیمگیر است. صادرات بیرویه و ناتوانایی در کنترل و مدیریت صحیح موجودی محصول، باعث شده تا عملاً مازاد تولید، به جای تأمین نیازهای داخلی، به کشورهای دیگر فرستاده شود. در حالی که بازار داخلی تشنه این محصول است و مصرف کنندگان در تقلا برای خرید سیبزمینی با قیمتهای نجومی هستند، مسئولین با سیاستهای نادرست خود به این بحران دامن زدهاند.
6- افزایش بیرویه قیمتها بدون نظارت و کنترل، یکی از معضلات بزرگ بازار داخلی است. دولت بهجای اینکه سیاستهای مناسب و کارآمد برای تنظیم بازار و حمایت از تولیدکنندگان داخلی تدوین کند، مجبور به واردات سیب زمینی شده است تا از فاجعه کمبود بیشتر جلوگیری کند.اما چرا باید به این نقطه برسیم که مجبور به واردات شویم؟ واردات یک محصول اساسی مانند سیبزمینی، علاوه بر تحمیل هزینههای زیاد به دولت، باعث کاهش انگیزه کشاورزان داخلی نیز میشود. با این شرایط، آیا ما واقعاً میتوانیم از امنیت غذایی کشورمان دفاع کنیم؟
8- مجبور شدن به واردات، نه تنها یک راه حل کوتاه مدت و پرهزینه است، بلکه نشان دهنده ضعف در سیاستگذاری و مدیریت کلان نیز میباشد. ایران با داشتن ظرفیتهای کشاورزی فراوان، نباید به واردات سیبزمینی وابسته باشد. بلکه با مدیریت صحیح، حمایت از تولید کنندگان داخلی و تدوین سیاستهای منطقی، باید به خودکفایی در تولید محصولات اساسی دست یابد.از این رو، نیاز مبرم به بررسی و اصلاح ساختارهای موجود در بخش کشاورزی و مدیریت بازار داریم. دولت باید با توسعه برنامههای حمایتی، نظارت دقیق و اعمال سیاستهای پایدار، به طور جدی از تولید داخلی حمایت کند تا نه تنها از کمبود محصولات جلوگیری شود، بلکه تعادل لازم در بازار نیز حفظ گردد.آنچه که باعث تأسف و تأثر است این است که ایران با همه پیشرفتهای بزرگ در بسیاری از عرصههای تکنولوژی اندر خم «کوچه سیب زمینی» شده است! با پرتاب ماهواره به فضا، دستیابی به فناوری انرژی هستهای، تولید پهپاد و موشک بالستیک که دشمنان را به وحشت میاندازد. وجود چنین مشکلات پیش پا افتادهای مایه شرمساری و سرافکند گی مسئولینی است که ناکارآمد هستند!
و باید پرسید آیا وقت آن نرسیده که با سیاستگذاری دقیق و برنامهریزی مناسب، جلوی بروز اینگونه مسائل کوچک که باعث بحران میشود گرفت؟ مسئولین باید به خاطر داشته باشند که تامین نیازهای اولیه مردم و ایجاد تعادل در بازار داخلی، اولویتی بزرگتر و حیاتیتر از افزایش سود از طریق صادرات است.
سالیان مدیدی به قدمت 20 سال است که هر دفعه در کشور، یا بحران کمبود و افزایش قیمت پیاز داریم یا مانند دوماه پیش کمبود و افزایش قیمت گوجه فرنگی را داشتیم و یا مانند الان معضل سیب زمینی را شاهد هستیم، این معضل مضحک را در همه دولتها چپ، راست و میانه شاهد بوده و تجربه کردهایم و همه مات و متحیر ماندهاند که آیا این ناترازیهای مسخره به توطئههای استکبار جهانی ربط دارد؟ یا به ناکارآمد بودن مسئولین تصمیم گیر؟!
این روزها، سیبزمینی، این محصول ساده و پرمصرف، تبدیل به یکی از منابع افزایش نگرانی برای مردم و مصرف کنندگان شده است. این وضعیت، نتیجه مدیریت ناکارآمد و مجموعهای از تصمیمات اشتباه و هماهنگ نشده مسئولین است که به کمبود و گرانی بیسابقه سیبزمینی انجامیده است. چرا باید به این نقطه برسیم که یکی از سادهترین مایحتاج روزانه مردم به کالایی تبدیل شود که تهیه آن برای بسیاری از خانوادهها غیرممکن شده است؟
1-یکی از دلایل اصلی، صدور بخشنامهها و قوانین محدودیتزا است که به طور ناگهانی و بدون برنامهریزی بلند مدت، بازار را به آشوب کشیده است. چطور میتوان از کشاورزان توقع داشت که بر اساس این قوانین ناسازگار، تولید و توزیع منظم داشته باشند؟
2-نبود وجود الگوی کشت مناسب و نبود آمار دقیق در بخش کشاورزی نیز به این آشفتگی دامن زده است. کشاورزان نمیتوانند براساس اطلاعات ناقص و غیرمعتبر برنامهریزی کنند و این مسئله باعث کاهش تولید و در نتیجه افزایش قیمت شده است.
3- از سوی دیگر، ورود دلالان و سوداگران به بازار، باعث احتکار سیبزمینی شده است. سوداگران با نگهداشتن محصولات در انبارها و عرضه قطرهچکانی، باعث شدهاند قیمتها به شکل مصنوعی افزایش یابد. این در حالی است که بخشی از سیبزمینیهای ذخیره شده صادر شده است، زیرا صادرات به سایر کشورها سود بیشتری دارد. آیا نمیتوان با سیاستهای درست و مدیریت کارآمد، جلوی این سودجوییها را گرفت؟
4- مشکل دیگر، بهرهگیری از ارز آزاد برای فروش محصولات کشاورزی است. با کاهش ارزش پول ملی و افزایش نرخ ارز، کشاورزان به ویژه دلالان ترجیح میدهند محصولات خود را به دیگر کشورها صادر کنند تا بتوانند درآمد بیشتری کسب کنند.
4. این مسئله علاوه بر اختلال در بازار داخلی، به کمبود سیبزمینی و گرانی آن منجر شده است.
5- این واقعیت که صادرات سیب زمینی بدون بررسیهای دقیق صورت میپذیرد، نشان دهنده یک ناهماهنگی چشمگیر بین نهادهای تصمیمگیر است. صادرات بیرویه و ناتوانایی در کنترل و مدیریت صحیح موجودی محصول، باعث شده تا عملاً مازاد تولید، به جای تأمین نیازهای داخلی، به کشورهای دیگر فرستاده شود. در حالی که بازار داخلی تشنه این محصول است و مصرف کنندگان در تقلا برای خرید سیبزمینی با قیمتهای نجومی هستند، مسئولین با سیاستهای نادرست خود به این بحران دامن زدهاند.
6- افزایش بیرویه قیمتها بدون نظارت و کنترل، یکی از معضلات بزرگ بازار داخلی است. دولت بهجای اینکه سیاستهای مناسب و کارآمد برای تنظیم بازار و حمایت از تولیدکنندگان داخلی تدوین کند، مجبور به واردات سیب زمینی شده است تا از فاجعه کمبود بیشتر جلوگیری کند.اما چرا باید به این نقطه برسیم که مجبور به واردات شویم؟ واردات یک محصول اساسی مانند سیبزمینی، علاوه بر تحمیل هزینههای زیاد به دولت، باعث کاهش انگیزه کشاورزان داخلی نیز میشود. با این شرایط، آیا ما واقعاً میتوانیم از امنیت غذایی کشورمان دفاع کنیم؟
8- مجبور شدن به واردات، نه تنها یک راه حل کوتاه مدت و پرهزینه است، بلکه نشان دهنده ضعف در سیاستگذاری و مدیریت کلان نیز میباشد. ایران با داشتن ظرفیتهای کشاورزی فراوان، نباید به واردات سیبزمینی وابسته باشد. بلکه با مدیریت صحیح، حمایت از تولید کنندگان داخلی و تدوین سیاستهای منطقی، باید به خودکفایی در تولید محصولات اساسی دست یابد.از این رو، نیاز مبرم به بررسی و اصلاح ساختارهای موجود در بخش کشاورزی و مدیریت بازار داریم. دولت باید با توسعه برنامههای حمایتی، نظارت دقیق و اعمال سیاستهای پایدار، به طور جدی از تولید داخلی حمایت کند تا نه تنها از کمبود محصولات جلوگیری شود، بلکه تعادل لازم در بازار نیز حفظ گردد.آنچه که باعث تأسف و تأثر است این است که ایران با همه پیشرفتهای بزرگ در بسیاری از عرصههای تکنولوژی اندر خم «کوچه سیب زمینی» شده است! با پرتاب ماهواره به فضا، دستیابی به فناوری انرژی هستهای، تولید پهپاد و موشک بالستیک که دشمنان را به وحشت میاندازد. وجود چنین مشکلات پیش پا افتادهای مایه شرمساری و سرافکند گی مسئولینی است که ناکارآمد هستند!
و باید پرسید آیا وقت آن نرسیده که با سیاستگذاری دقیق و برنامهریزی مناسب، جلوی بروز اینگونه مسائل کوچک که باعث بحران میشود گرفت؟ مسئولین باید به خاطر داشته باشند که تامین نیازهای اولیه مردم و ایجاد تعادل در بازار داخلی، اولویتی بزرگتر و حیاتیتر از افزایش سود از طریق صادرات است.
فرهاد خادمی