يکشنبه ۱۶ دی ۱۴۰۳ - ۲۳:۳۹
کد مطلب : 131948

صدقه به مستحق است یا باج به شغال!؟

چهل سال است عبور از این مسیر اشتباه، به احترام همسایگی و در قالب کمک به جامعه‌ای مستحق و رنج دیده همچنان ادامه دارد در حالی که طی تمام این مدت متوجه ضرب المثل معروف  فارسی که می پرسد« آیا سزای نیکی بدی است» نبوده‌ایم! چرا باید اینچنین باشد که در بعضی و شاید اکثر نقاط کشور مهاجران و پناهندگانی که روزگاری نه چندان دور پای برهنه و گرسنه وارد کشور شده‌اند و محل اقامتشان مخروبه‌ها و در شرایط خوب فضای پارک‌های  شهر بوده، در حالی که دهک‌های پایین جامعه ایرانی حداقل پناهگاه‌هایی هر چند محدود همراه با لقمه نانی از محل یارانه‌ها و کمک‌های مردمی و نهادهای خیریه‌ای چون کمیته امداد داشتند، امروز همچنان از این طریق امرار معاش کنند اما آن دسته بیگانه دیگر ضمن استفاده از توانایی‌های جسمی خود و کوتاه آمدن موقت در مقابل کارفرمایان محلی ، امروز صاحب خانه و خودرو و ابزار لازم  و محل کار ثابت باشند تا به بعضی از ولی نعمت‌های نیازمند خود صدقه بدهند یا آنها را به بیگاری بکشند!؟
البته مکتب اسلام ناب، رأفت و مهربانی را سرلوحه مرام مسلمانان قرار داده اما اوراق سیاه تاریخ را نباید به فراموشی سپرد زیرا به روایت تاریخ همین نژاد و حداقل اجداد آنها بودند که در دوران شاه سلطان حسین صفوی به مدت شش سال تمام قسمت اعظمی از ایران و امنیت اجتماعی و اقتصادی آن را تحت سیطره خود قرار دادند و اصفهان را به مخروبه‌ای کلان تبدیل نمودند که هنوزهم قسمتی از آن تخریب‌ها به عنوان موزه عبرت در حواشی کلان شهر باقی است! البته تا قبل از آن یعنی پس از انحلال سلسله صفویه به بعد این همسایه سرش را لاک خود فرو برد و به عنوان یک کشور مسلمان با توجه به امکانات اکوسیستمی منحصر به فردش به کشت و زرع می‌پرداخت تا از این طریق برای رفع معیشت جامعه فقیر افغانستان کاری کرده باشد اما پس از تسلط استعمارگران شرق و غرب بر آن طی پنج دهه اخیر همه چیز تغییر یافت تا افغانستان به یک تولید کننده بزرگ مواد افیونی سنتی و در ادامه صنعتی جهان تبدیل شود که این اتفاق باعث آن است تا سیاست‌ها نیز با عنایت به مسیر جدید تغییر یابد و طی این مدت به جای تعامل و نادیده گرفتن همه تجاوزات آشکار و پنهان مرزی برای ورود غیر قانونی و حتی قانونی، شرایط سخت تر از این می‌بود که هست، تا امروز با چالش‌های متعدد مواجه نباشیم و عطوفت‌ها توسط حکام افغانستان جور دیگری تعبیر نشود که ضمن تعدی به خطوط مرزی بین المللی، حقابه‌های عرف و توافقی و قانونی از دو رودخانه هیرمند و هریرود پس از گذشت قرن‌ها به تقلید از همسایه غربی ما با ایجاد سد و انحراف مسیر آب، نادیده گرفته شود!؟
البته به قول ضرب المثل ایرانی که می‌پرسد، ادب از که آموختی و جواب می‌شنود از بی ادبان. حکام جدید و بوقلمون صفت افغانستان نیز این چنین کردند تا ترکیه را در سیاست‌های مرزی سرمشق خود قرار دهند! که ابتدای کار را با انحراف رودخانه هیرمند به نقاط مختلف سرزمین خود شروع کردند و ضمن نوعی ننه من غریبم بازی درآوردن‌های متنوع و وعده وعیدهای پای منقلی و قول و قرارهای سیاه بازی، تجاوز و تعدی را همچنان ادامه دادند تا امروز نوبت سد زنی بر دیگر رودخانه یعنی هریرود کلید خورده و بعد از استان سیستان و بلوچستان نوبت خراسان شود که نتواند از حقابه خود بهره مند باشد!
امروز اگر تعداد افغانستانی‌های مقیم ایران ظرف چهل سال گذشته به شش میلیون نفر رسیده که از مزایای متنوع تحت عنوان یارانه‌های پنهان و پیدا بهره‌مند هستند تا سود مضاعف این عطوفت را حکام افغانستان هم در آن سو ببرند و کشوری دیگر نان آور قسمتی از جمعیت مهاجر و پناهنده افغان باشد. حاصل همین بی توجهی در دولت‌های گذشته است تا همچنان ادامه یابد در حالی که این عرف در جهان فعلی جا افتاده که دولت ترامپ قبل از آن بودجه کلانی را صرف دیوار کشی در مرز مکزیک به ایالت تگزاس کرد و این پروژه همچنان ادامه دارد تا اینگونه پناهندگان نتوانند بی‌محابا وارد آمریکا شوند اما در ایران علیرغم فشارها و درخواست‌های متعدد تنها حدود یکصد کیلومتر از این دیوار نیمه کاره در مرز دو کشور ایران و افغانستان ایجاد شده که باید به اتمام می‌رسید چون قرائن نشان می‌داد عکس العمل‌هایی چون انحراف رودخانه هیرمند و اخیراً شروع به ایجاد سد بر هریرود را به همراه دارد و سناریویی از پیش نوشته برای طالبان است؛ اگر چه به نظر می‌رسد هنوز هم  قسمت اعظمی از هزینه‌های معیشتی مردم افغانستان پناه گرفته در ایران از محل یارانه‌های محسوس و نامحسوس کشور ما تأمین می‌شود چنانکه هرات افغانستان پایگاه مبادلات استراتژیکی قرار گرفته و به روایتی قیمت ارزهای بین المللی منطقه هم پس از امارات در این مکان رقم می‌خورد تا روزانه صدها کامیون و تریلر تولیدات مختلف صیفی و صنعتی و خوراکی را که با آب ارزشمند کشور تأمین می‌شود از طریق مرزهای رسمی و بعضاً غیررسمی به سوی هرات بروند و در عوض بجای دریافت پول ملی و بیرون کشیدن آن از دست فرصت طلبان آن سوی مرزها که باعث سقوط ارزشش می‌شود، از ارزهایی استفاده می‌کنند که می‌تواند در این سو باعث ایجاد بحران ارزی شود! امروز نه تنها اینگونه سرمایه‌های کشور، به غارت برده می‌شوند بلکه افغانستانی‌های مقیم هم به نحوی از انحاء از نهادهای خیریه بهره مند هستند و ستادهایی که توسط وزارت کشور تشکیل شده و به گونه‌ای هزینه سازند تا این پناهندگان رسمی و غیرقانونی هر چند ماه یکبار آنچه جمع آوری کرده‌، در بازارهای ارز غیر رسمی به پول افغانی، دلار یا یورو تبدیل کنند و به آن سو ببرند و دوباره  برگردند تا این پروسه چهل ساله همچنان ادامه داشته باشد!
اگرچه مسئولان در خواب به سر می‌برند و غافلند و همچنان افغانها را مظلوم و محروم می‌پندارند! چه خوب بود دولت و مؤسسات خیریه به جای همه این کمک‌های بی نتیجه به ظاهر انسانی؛ دست به دست هم می‌دادند و نسبت به اتمام دیوار حایل اقدام عجولانه می‌نمودند که نمی‌توان به اینگونه مظلوم نمایی‌هایی که در طول تاریخی فراوان بوده اعتماد چندانی داشت زیرا بقول معروف توبه گرگ مرگ است!
 
حسن روانشید - روزنامه‌نگار پیشکسوت
https://siasatrooz.ir/vdcdof0fjyt0sn6.2a2y.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی