سازمان تأمین اجتماعی بزرگترین سازمان بیمهای کشور است که بالغ بر ۵٠ میلیون نفر از جمعیت کشور را تحت پوشش دارد. سازمانی بین النسلی که از بدو تأسیس تاکنون براساس یک واقعیت موجود در کشور شکل گرفت و با فراز و نشیبهایی تا به امروز ادامه حیات داده است.
سازمانی که باید ثروتمندترین بنگاههای اقتصادی باشد اما طی بیست سی سال گذشته بدلیل دست درازیهایی که به خزانهاش شده، انحراف مسیر داده و اکنون در مرز ورشکستگی قرار دارد.
امروزه بهجای بیان و اعلام ورشکستگی، چندی است که از کلمه «ناترازی» استفاده میکنند تا خاطر ذینفعان از ورشکسته بودن سازمان مادر، آزرده نشود.
این مقدمه را گفتیم که برسیم سر اصل مطلب.
در دوره جدید که سازمان تأمین اجتماعی، بار دوم مدیریت آقای سالاری را تجربه میکند انتظار میرود که با توجه به حساسیتهای سازمان، ایشان سیاست «وفاق مدارانه» دولت ۱۴را کنار بگذارد و افراد متخصص و دلسوز برای قاطبه بازنشستگان را بکار گیرد. اینکه تلاش شود برخی از مدیرانی که در دولت قبل در سازمان بودند اینک نیز حفظ شوند اشتباه بزرگی است که بر آن نام وفاق میگذارند. تسلیم شدن در برابر فشارهای برخی اصولگرایان و اصلاح طلبان، نامش«وفاق»نیست بلکه پذیرش تحمیل است.
مدیریت جدید سازمان باید این مجموعه را از تکانهها و لرزشهای سیاسی موجود در کشور دور نگه دارد و اجازه ندهد که ترکشهای درگیریهای سیاسی به سازمان اصابت نماید.
یکی از مجموعههای سازمان که همواره آماج دستاندازیها و حتی غارت بوده، مجموعه «شستا» است. اینروزها اخباری که از شستا به گوش میرسد خوشایند نیست. شنیده میشود در جلسات گعدهای خارج از شستا، در حال تهیه لیست مدیران عامل و اعضای هیات مدیره هستند و حتی برخی افراد که دستی در رانتخواری از سازمان و وزارت کار داشتهاند نیز محور این گعدهها و انتصابات غیرکارشناسی هستند.
اسامی که از خروجی این گعدهها شنیده میشود حکایت از این دارد که شاید شستا در این دوره نیز حال و روز خوبی نداشته باشد!
لذا اینجاست که مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی اجازه ندهد وامداران گروههای سیاسی بر مدیریت شرکتهای شستا چنبره بزنند و در نهایت اموال بیمه شدگان حیف و میل شود.
آقای سالاری باید بداند شرایط جامعه به گونهای است که همه تحرکات رانتخوارانی که چشم طمع به سازمان و اموال آن دارند رصد میشود که اجازه ندهند اموال بین النسلی آنان به یغما برود. به هرحال چه خوب است که ایشان همان مانیفست اعلامی خود را در استفاده از افراد درون سازمان جامعیت ببخشد.
سازمانی که باید ثروتمندترین بنگاههای اقتصادی باشد اما طی بیست سی سال گذشته بدلیل دست درازیهایی که به خزانهاش شده، انحراف مسیر داده و اکنون در مرز ورشکستگی قرار دارد.
امروزه بهجای بیان و اعلام ورشکستگی، چندی است که از کلمه «ناترازی» استفاده میکنند تا خاطر ذینفعان از ورشکسته بودن سازمان مادر، آزرده نشود.
این مقدمه را گفتیم که برسیم سر اصل مطلب.
در دوره جدید که سازمان تأمین اجتماعی، بار دوم مدیریت آقای سالاری را تجربه میکند انتظار میرود که با توجه به حساسیتهای سازمان، ایشان سیاست «وفاق مدارانه» دولت ۱۴را کنار بگذارد و افراد متخصص و دلسوز برای قاطبه بازنشستگان را بکار گیرد. اینکه تلاش شود برخی از مدیرانی که در دولت قبل در سازمان بودند اینک نیز حفظ شوند اشتباه بزرگی است که بر آن نام وفاق میگذارند. تسلیم شدن در برابر فشارهای برخی اصولگرایان و اصلاح طلبان، نامش«وفاق»نیست بلکه پذیرش تحمیل است.
مدیریت جدید سازمان باید این مجموعه را از تکانهها و لرزشهای سیاسی موجود در کشور دور نگه دارد و اجازه ندهد که ترکشهای درگیریهای سیاسی به سازمان اصابت نماید.
یکی از مجموعههای سازمان که همواره آماج دستاندازیها و حتی غارت بوده، مجموعه «شستا» است. اینروزها اخباری که از شستا به گوش میرسد خوشایند نیست. شنیده میشود در جلسات گعدهای خارج از شستا، در حال تهیه لیست مدیران عامل و اعضای هیات مدیره هستند و حتی برخی افراد که دستی در رانتخواری از سازمان و وزارت کار داشتهاند نیز محور این گعدهها و انتصابات غیرکارشناسی هستند.
اسامی که از خروجی این گعدهها شنیده میشود حکایت از این دارد که شاید شستا در این دوره نیز حال و روز خوبی نداشته باشد!
لذا اینجاست که مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی اجازه ندهد وامداران گروههای سیاسی بر مدیریت شرکتهای شستا چنبره بزنند و در نهایت اموال بیمه شدگان حیف و میل شود.
آقای سالاری باید بداند شرایط جامعه به گونهای است که همه تحرکات رانتخوارانی که چشم طمع به سازمان و اموال آن دارند رصد میشود که اجازه ندهند اموال بین النسلی آنان به یغما برود. به هرحال چه خوب است که ایشان همان مانیفست اعلامی خود را در استفاده از افراد درون سازمان جامعیت ببخشد.
فرهاد خادمی