در آن لحظات آخر دل تو دل کسی نبود. دو مبارزه سرنوشت ساز تا برنز. تا اولین مدال تاریخ زنان ایران در المپیک. چند متر آن طرفتر از زمین مبارزه، روی صندلی تماشاچیها غوغایی بود.
به گزارش ورزش سه، مهدی بی باک، سرمربی تیم مردان تکواندو ایران گلو پاره میکرد که کیمیا «روی پای حریف ضربه بزند» که «عقب نشینی نکند» وسط آن هیاهو، محمد پولادگر، رئیس فدراسیون تکواندو، آرام نشسته بود. داشت قرآن میخواند. خبرنگارها مثل اسپند روی آتش بودند...با این وجود یک جای کار انگار می لنگید. در آن لحظات سرنوشت ساز و تاریخی، چرا خبری از مدیران ورزش نبود؟
حتی یکی از آن چند معاون وزارت ورزش که مثل گردشگر به ریو آمده بودند و بدتر از آن، مدیران کمیته ملی المپیک. کیومرث هاشمی رئیس کمیته. شهنازی دبیرکل کمیته هم همین طور. حتی رحیمی، سرپرست کاروان هم ترجیح داده بود در هتل بماند.
همه این حضرات چند ساعت قبل برای تماشای مبارزات کیمیا علیزاده به سالن آمده بودند اما بعد از شکست در مبارزه دوم، لابد فکر کرده اند که دیگر او شانسی برای گرفتن مدال ندارد. کسی چه می داند شاید هم فکر کرده اند حالا که طلا پریده، برنز ارزشی ندارد.
کیومرث هاشمی چند دقیقه بعد از مدال تاریخی کیمیا، حاتم بخشی کرد و گفت که به برنز او اندازه طلا پاداش خواهد داد؛ تلاشی ک برای اینکه نشان دهد مدال دختر ۱۸ ساله ایران چه اندازه برایش مهم بوده.
آقای هاشمی عزیز! کاش توضیح می دادید لحظه ای که پیام ملوکانه را صادر فرمودید، دقیقا کجا بودید؟ در آن ساعت که هیچ ورزشکار دیگر ایرانی مسابقه نداشت، شما و همکارانتان چه کار مهمتری داشتید که به بزرگترین افتخارآفرینی تاریخ ورزش ایران این مملکت اهمیت ندادید؟