يکشنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۳ - ۲۲:۴۱
کد مطلب : 131604

سرنوشت خودخواسته یا تحمیل شده به مردم سوریه؟

نکته نخست؛ گروه‌هایی که سوریه را در اختیار گرفتند و دولت بشار اسد را ساقط کردند، گروه‌های تروریستی هستند، در این مقوله هیچ شکی نیست و نباید مماشاتی هم در قبال آنها داشت. ماجرای گروه طالبان تکرار نشود! گروهی که به سفارت ایران در دمشق و کنسولگری‌های ایران در دیگر شهرهای بزرگ سوریه حمله و تعرض می‌کند، عکس‌های شهدای بزرگواری چون سردار سلیمانی را پاره می‌کند و به پرچم ایران بی‌احترامی می‌کند، همان لقب تروریست زیبنده آنها است. اگر هم گفته می‌شود که حمله‌کنندگان به سفارت ایران در دمشق از گروه تحریرالشام نبودند، این هم توجیه است و چرایی آن هنوز روشن نیست. اما آیا همین گروه نمی‌توانست برای حراست از سفارت ایران نیروهایی را بگمارد؟ با عناوینی چون مسلحین و معارضین و مخالفین در صدد تطهیر آنها برنیاییم که برخی رسانه‌ها در داخل در این مسیر گام برداشتند که اشتباه عمدی یا سهوی بود که مرتکب شدند. این مسئله توجیه پذیر نیست.
و اما بعد! روشن است که اتفاقات و تغییرات شدید میدانی در سوریه و منطقه پس از عملیات طوفان‌الاقصی آغاز شد و پس از آن نیز حملات سنگین رژیم جعلی اسرائیل به غزه و قتل عام مردم آن که تاکنون بیش از 50 هزار تن به شهادت رسیده‌اند ادامه یافت.
پس از آن بود که حزب الله لبنان وارد عمل شد و در جنگی نابرابر مقابل رژیم صهیونیستی به دفاع از فلسطین پرداخت در این نبرد فرمانده نیروی مقاومت حزب الله سید حسن نصرالله به شهادت رسید. تنها پس از 10 روز از آتش بس موقت بین حزب الله و رژیم صهیونیستی، دولت بشار اسد سقوط کرد و رئیس جمهور این کشور از سوریه گریخت هر چند اخباری از کشته شدند او با سقوط هواپیمایش حکایت دارد.
نکته مهم دیگر در مقوله بحران سوریه این است که چرا ایران و روسیه به حمایت خود از سوریه ادامه ندادند؟ روسیه جای خود. اما ایران چرا؟
روشن است که ادامه حمایت نیازمند مؤلفه‌هایی است که این مؤلفه‌ها کاهش یافته یا از بین رفته بود.
رهبر معظم انقلاب 10 خرداد امسال تذکری به بشار دادند و فرمودند؛ «غربی‌ها و دنباله‌های آنها در منطقه قصد داشتند با جنگی که علیه سوریه به راه انداختند، نظام سیاسی این کشور را ساقط و سوریه را از معادلات منطقه حذف کنند اما موفق نشدند و اینک نیز قصد دارند با شیوه‌های دیگر و از جمله وعده‌هایی که هیچگاه به آنها عمل نخواهند کرد، سوریه را از معادلات منطقه خارج کنند.»
سخنان رهبری یکی از آن مؤلفه‌ها بود که سوریه آن را از دست داد. فریب وعده‌های غرب را خوردن، سوریه را به ورطه سقوط کشاند و سرانجام نیز با دیگر مؤلفه‌ها دولت بشار اسد سرنگون شد. در واقع سوریه از دست رفت.
اما نکته دیگر، مردم این کشور و ارتش آن است. تا زمانی که یک ملت و یک ارتش برای خاک کشور خود جان ندهد و جانفشانی نکند، نمی‌توان از آنها توقع داشت که مقابل گروه‌های تروریستی بایستند و مقاومت کنند، عزت را بپذیرند یا ذلت را. مقامات و مسئولان آنها نیز تن به ذلت دادند و فرار آنها نشان دهند این ذلت است.
اتفاقات سیاسی زیادی در دنیا افتاده است مانند کودتا در شیلی، اما رئیس جمهور این کشور «سالوادور آلنده» در کاخ ریاست جمهوری ماند،‌ مقاومت کرد جنگید و شجاعانه کشته شد، پینوشه کاخ را بمباران کرد اما همواره مردم شیلی و جهان از آلنده به نیکی یاد می‌کنند.
اما چرا ایران دیگر به حمایت‌های خود از سوریه ادامه نداد؟ منطقی است که به این باور برسیم ایران با رصد تحولات سوریه به این نتیجه رسیده بود کار سوریه تمام است و نمی‌توان به حمایت از آن ادامه داد. بیشتر از این هزینه کردن برای کشور و مردمی که نمی‌خواهند باشند و مقاومت کنند و عزت را خواهان باشند، اشتباه است. تا پیش از این، حضور، ‌نفوذ و تأثیر ایران در سوریه باعث شده بود تا سیاست‌های ایجاد خاورمیانه جدید که از سوی آمریکا پیگیری می‌شود با شکست همراه باشد و عقب بیفتد، اما باید پذیرفت که قدرت طرف مقابل به ویژه در زمینه رسانه و جنگ رسانه‌ای و جنگ روانی بسیار قوی‌تر از ایران و جبهه مقاومت بود و توانست ابتدا در جنگ روایت‌ها پیروز شود و سپس در جنگ واقعی بدون هیچ مقاومتی سوریه را اشغال کند.
حال چند سناریو برای سوریه در نظر است و یکی از آن ایجاد یک «دولت ضد شیعه تحت کنترل رژیم جعلی اسرائیل» در سوریه می‌باشد.
یا شروع جنگ داخلی در این کشور و در نهایت تجزیه سوریه؛ که این نظریه محتمل‌تر است چرا که از برنامه‌های آمریکا برای خاورمیانه جدید است.
از هم اکنون زنگ خطر برای عراق، یمن و حتی ایران به صدا درآمده، باید به مسائل و تحولات با دقت بیشتری توجه داشت.
 
محمد صفری
https://siasatrooz.ir/vdccxsqs02bq1e8.ala2.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی