مگر بیش از سه میلیارد مسلمان جهان، رهنمودی بهتر از قرآن مجید دارند که بتوانند با تکیه بر عظمت آن مسیر سنگلاخ زندگی را به خوبی طی کنند؟
کلام الله را نمیتوان با هیچ مکتب و مرامی قیاس کرد که به خودی خود اقیانوسی از ماوراهاست و تنها قدرت لایزال آیات و سور آن است که میتواند دنیا را متحول و بر چرخ گردون استوار نگه دارد که با این احوال هر کدام چندین مسیر نور و روشنایی را به مخاطب خود القاء می کنند. حالا فراتر از هرگونه مقدمه چینی به سوی ترجمه تحت اللفظی سوره انشقاق از این مصحف الهی می رویم که خداوند در بطن آن می فرماید«هنگامی که آسمان شکافته شود و خدایش گوش فرا دارد؛ سزاوار است که گوش دهید و هنگامی که زمین وسیع شود و هرچه در درون خود دارد، همه را بکلی بیرون افکند، و به خدا گوش دهید، ای انسان که بسوی پروردگارت یک نوع تلاش کننده هستی، پس ملاقات کنندهای او را، پس کسی که نامه عملش به دست راستش داده شود، پس به زودی آسان محاسبه شود و او به سوی خویشان شادمان خواهد رفت و اما آن کس که نامه اعمالش از پشت سر داده شود، پس به زودی ندا کند، ای وای هلاک شدم، و به آتش سوزان دوزخ افتد که او میان کسانش مسرور بود و گمان میکرد باز خواهد گشت، بلی خدا به او کاملاً آگاه است، قسم به روشنی اول غروب، قسم به شب وآنچه دراو گرد آمده وقسم به ماه آنگاه که فروزان شود، که شما سوار بر طیفی بالای طیف میشوید، پس چرا ایمان نمیآورید و چون بر آنان آیات قرآن تلاوت شده سجده نمیکنند؛ بلکه کفار تکذیب میکنند و خدا به آنچه پنهان میدارند آگاهتر است ای رسول آنها را به عذاب دردناک بشارت بده، مگر آنان که ایمان آورند و نیکوکار شوند که آنها را اجری بیمنت و ثوابی بی نهایت خواهد بود.»
پس از گذشت بیش از چهارده قرن از طلوع اسلام و فرود کلام الهی به سوی آنهایی که ادعای ایمان داشتند و در ادامه کسانی که معتقدند، مسلمان واقعی هستند چه بهتر به تفسیر و ترجمه این آیات الهی بیشتر بپردازند و سوره به سوره آن را با اعمال خود قیاس نمایند تا ببینند چقدر توانستهاند ذوب تفاسیر شوند. واعظ نیستیم که غیرمتعظ باشیم اما درد سستی ایمان را در خود کشیدهایم و از این نظر فکر میکنیم مدیونیم و همه این بلاهای آسمانی که خود به سر خود آورده ایم، نتیجه اعمال ماست تا اینگونه ظهور کند و بازهم کفران نعمت را با حق الناس اشاعه میدهیم و در مواردی نقد منصفانه و شفافیت و کمی فراتر سوت زنی را با تهدید، آن هم توسط کسانی که تازه از گرد راه رسیدهاند و به صورت گستاخانه درباره آنهایی که نیم قرن است از اواخر دوران اختناق پهلوی و در ادامه انقلاب اسلامی و همچنین حضور مداوم در جنگ تحمیلی و دفاع مقدس و سازندگی سرزمین و تا به امروز، حق به گردن آحاد جامعه دارند، که نام این عمل را جز جفا چیز دیگری نمی شود گذاشت.
البته باید در جستجوی سرچشمه این گنداب بود تا به مافیاهای پشت پرده اقتصاد بیمار رسید که چرا در دستگاههای دولت جمهوری اسلامی بدعهدی میشود و بعضی مدیران بخاطر اینکه خودشان را مطرح کنند از نردبان دیگران بالا میروند تا خوش رقصی کرده باشند و هستی و نیستی مردم را اگرچه در جهت شخصی هزینه نمیکنند؛ در پروژههایی چون مدرسه سازی از طریق پیمانکاران بینوای بخش خصوصی که جوان هستند و اکثراً با فروش یا به رهن گذاشتن خانه پدری و در به در کرده آنها به اجاره نشینی پا به میدان سازندگی کشور گذاشتهاند، آتش بزنند و این اقدامات ناپسند بنام دولت را به عنوان روزومه کاری تلقی و برای ارتقاء ارائه دهند!
البته شعاری بیش نیست که حداقل و به عنوان نمونه، فرزندان یکی از فرهنگیان فرهیخته و خوشنام که پیش از انقلاب اسلامی در صف مبارزان با رژیم شاهنشاهی بود و افزون بر پنجاه سال پرچم لااله الله را بدوش داشته تا امروز فرزندانش، از سال 1395 تاکنون رقمی بیش از سه میلیارد تومان از اداره کل نوسازی مدارس اصفهان بابت ساخت و ساز مدرسه، طلبکار باشند و حالا منت سرشان گذاشته و میگویند ما تنها میتوانیم یک میلیارد پرداخت کنیم و بقیه آن را به وزارت آموزش و پرورش ببخشید یا هبه کنید، حال آنکه بر اساس آنچه از آیین اسلام روایت است، مزد کارگر را همچنان که عرقش نخشکیده باید داد! و در غیر این صورت ضرر و زیان دیرکرد هم محاسبه و پرداخت گردد اما اینچنین نمیشود تا به صورتی بخشی از انشقاق در بستر جامعه صورت پذیرد!
کجای اینگونه مدیریتها را میتوان بر اساس اصول و فروع دین قلمداد کرد تا حقی ضایع نشود که اگر خطا در مدیریتها نهادینه شد و صورت گرفت بازهم به موجب آن و متنی که در این سوره از قرآن آمده، ناظران بالادستی از جمله نهادهای متعدد را موظف میکند نه تنها در این مورد خاص بلکه به طور عام مدیران خاطی را مؤاخذه و حقوق از دست رفتگان را اعاده نمایند تا شاید درهای بسته نعمت از جمله آب و هوا به روی ملت گشوده شود اگرچه انبارهایی در سراسر کشور از جمله منطقه فریدن اصفهان مملو از سیب زمینیهای احتکار شده است اما دولتیان دست به واردات سیب زمینی و دم از وفاق میزنند!
کلام الله را نمیتوان با هیچ مکتب و مرامی قیاس کرد که به خودی خود اقیانوسی از ماوراهاست و تنها قدرت لایزال آیات و سور آن است که میتواند دنیا را متحول و بر چرخ گردون استوار نگه دارد که با این احوال هر کدام چندین مسیر نور و روشنایی را به مخاطب خود القاء می کنند. حالا فراتر از هرگونه مقدمه چینی به سوی ترجمه تحت اللفظی سوره انشقاق از این مصحف الهی می رویم که خداوند در بطن آن می فرماید«هنگامی که آسمان شکافته شود و خدایش گوش فرا دارد؛ سزاوار است که گوش دهید و هنگامی که زمین وسیع شود و هرچه در درون خود دارد، همه را بکلی بیرون افکند، و به خدا گوش دهید، ای انسان که بسوی پروردگارت یک نوع تلاش کننده هستی، پس ملاقات کنندهای او را، پس کسی که نامه عملش به دست راستش داده شود، پس به زودی آسان محاسبه شود و او به سوی خویشان شادمان خواهد رفت و اما آن کس که نامه اعمالش از پشت سر داده شود، پس به زودی ندا کند، ای وای هلاک شدم، و به آتش سوزان دوزخ افتد که او میان کسانش مسرور بود و گمان میکرد باز خواهد گشت، بلی خدا به او کاملاً آگاه است، قسم به روشنی اول غروب، قسم به شب وآنچه دراو گرد آمده وقسم به ماه آنگاه که فروزان شود، که شما سوار بر طیفی بالای طیف میشوید، پس چرا ایمان نمیآورید و چون بر آنان آیات قرآن تلاوت شده سجده نمیکنند؛ بلکه کفار تکذیب میکنند و خدا به آنچه پنهان میدارند آگاهتر است ای رسول آنها را به عذاب دردناک بشارت بده، مگر آنان که ایمان آورند و نیکوکار شوند که آنها را اجری بیمنت و ثوابی بی نهایت خواهد بود.»
پس از گذشت بیش از چهارده قرن از طلوع اسلام و فرود کلام الهی به سوی آنهایی که ادعای ایمان داشتند و در ادامه کسانی که معتقدند، مسلمان واقعی هستند چه بهتر به تفسیر و ترجمه این آیات الهی بیشتر بپردازند و سوره به سوره آن را با اعمال خود قیاس نمایند تا ببینند چقدر توانستهاند ذوب تفاسیر شوند. واعظ نیستیم که غیرمتعظ باشیم اما درد سستی ایمان را در خود کشیدهایم و از این نظر فکر میکنیم مدیونیم و همه این بلاهای آسمانی که خود به سر خود آورده ایم، نتیجه اعمال ماست تا اینگونه ظهور کند و بازهم کفران نعمت را با حق الناس اشاعه میدهیم و در مواردی نقد منصفانه و شفافیت و کمی فراتر سوت زنی را با تهدید، آن هم توسط کسانی که تازه از گرد راه رسیدهاند و به صورت گستاخانه درباره آنهایی که نیم قرن است از اواخر دوران اختناق پهلوی و در ادامه انقلاب اسلامی و همچنین حضور مداوم در جنگ تحمیلی و دفاع مقدس و سازندگی سرزمین و تا به امروز، حق به گردن آحاد جامعه دارند، که نام این عمل را جز جفا چیز دیگری نمی شود گذاشت.
البته باید در جستجوی سرچشمه این گنداب بود تا به مافیاهای پشت پرده اقتصاد بیمار رسید که چرا در دستگاههای دولت جمهوری اسلامی بدعهدی میشود و بعضی مدیران بخاطر اینکه خودشان را مطرح کنند از نردبان دیگران بالا میروند تا خوش رقصی کرده باشند و هستی و نیستی مردم را اگرچه در جهت شخصی هزینه نمیکنند؛ در پروژههایی چون مدرسه سازی از طریق پیمانکاران بینوای بخش خصوصی که جوان هستند و اکثراً با فروش یا به رهن گذاشتن خانه پدری و در به در کرده آنها به اجاره نشینی پا به میدان سازندگی کشور گذاشتهاند، آتش بزنند و این اقدامات ناپسند بنام دولت را به عنوان روزومه کاری تلقی و برای ارتقاء ارائه دهند!
البته شعاری بیش نیست که حداقل و به عنوان نمونه، فرزندان یکی از فرهنگیان فرهیخته و خوشنام که پیش از انقلاب اسلامی در صف مبارزان با رژیم شاهنشاهی بود و افزون بر پنجاه سال پرچم لااله الله را بدوش داشته تا امروز فرزندانش، از سال 1395 تاکنون رقمی بیش از سه میلیارد تومان از اداره کل نوسازی مدارس اصفهان بابت ساخت و ساز مدرسه، طلبکار باشند و حالا منت سرشان گذاشته و میگویند ما تنها میتوانیم یک میلیارد پرداخت کنیم و بقیه آن را به وزارت آموزش و پرورش ببخشید یا هبه کنید، حال آنکه بر اساس آنچه از آیین اسلام روایت است، مزد کارگر را همچنان که عرقش نخشکیده باید داد! و در غیر این صورت ضرر و زیان دیرکرد هم محاسبه و پرداخت گردد اما اینچنین نمیشود تا به صورتی بخشی از انشقاق در بستر جامعه صورت پذیرد!
کجای اینگونه مدیریتها را میتوان بر اساس اصول و فروع دین قلمداد کرد تا حقی ضایع نشود که اگر خطا در مدیریتها نهادینه شد و صورت گرفت بازهم به موجب آن و متنی که در این سوره از قرآن آمده، ناظران بالادستی از جمله نهادهای متعدد را موظف میکند نه تنها در این مورد خاص بلکه به طور عام مدیران خاطی را مؤاخذه و حقوق از دست رفتگان را اعاده نمایند تا شاید درهای بسته نعمت از جمله آب و هوا به روی ملت گشوده شود اگرچه انبارهایی در سراسر کشور از جمله منطقه فریدن اصفهان مملو از سیب زمینیهای احتکار شده است اما دولتیان دست به واردات سیب زمینی و دم از وفاق میزنند!
حسن روانشید - روزنامهنگار پیشکسوت