آیا اینستاگرام باعث انحطاط خانواده ایرانیان میشود؟ آیا اینستاگرام در صدد قبح زدایی از فرهنگ ایرانی است؟ آیا اینستاگرام به تغییر سبک زندگی ایرانیان کمک میکند؟ چرا کسی در برابر اینستاگرام مقاومت نمیکند؟! چرا...؟... آیا...؟!
شاید سوالات فوق و دیگر سوالاتی که مطرح نشده به ذهن خیلیها خطور کرده باشد. ولی سوال کلی و اساسی اینجاست که آیا تمامی پلتفرمهای خارجی و فضای مجازی زیانبار است یا سودمند؟!
این یک بحث کلی است که نه تنها در ایران بلکه کل نظام اجتماعی و سیاسی دنیا را درگیر خود کرده است. آنچه که در این میان حائز اهمیت است این است که با این پدیده چگونه برخورد کنیم و آن را در مسیر اصلاح هدایت کنیم.
این روزها شاهد هستیم که اینستاگرام عرصهای برای جولان دادن زوجهای ایرانی در کلیپهای کوتاه و بظاهر طنز، شده است که رکیکترین جملات و مبتذلترین حرکات و پوششها را به نمایش میگذارند تا مثلاً هم باعث خنده بیننده و هم منبع درآمدی برای خود باشد.
نکته عجیبی که در این میان وجود دارد این است که این پدیده عمدتاً در استانها و شهرهای کوچک رایج شده است که نظارتهای اجتماعی و قبح بسیاری از مسائل هنوز وجود دارد و خانوادههای سنتی دچار از هم گسیختگی کلانشهرها نشدهاند و تا حدی مسائل اجتماعی، فرهنگی و سنتی در این جوامع مانع از پرده دری و هتاکی میشود.
اما شاهد هستیم برخی از زوجهای جوانی که مثلاً خود را بلاگر معرفی میکنند با دیدن آن، هر بینندهای فکر میکند فاتحه خانواده ایرانی خوانده شده است.
به راستی در برابر این پدیده مذموم چه باید کرد؟ کجای کارمان میلنگد که تعدادی از زوجهای جوان فکر میکنند اگر در این کلیپها از حرفها و جملات «اروتیک و جنسی» استفاده کنند طرفداران بیشتری پیدا میکنند؟
اصولا چرا متولیان امر نمیتوانند با کارهای فرهنگی مداوم و متداول این بلاگرها را آموزش دهند که در مسیرهای دیگری به کسب درآمد بپردازند و اینستاگرام را جولانگاه هرزه نمایی نکنند! در اینکه پلتفرمهای مجازی محلی برای کسب درآمد شده شکی نیست و هیچکس هم نمیتواند با این رخداد مقابله کند اما میتوان مسیر و راه درست را به این افراد نشان داد؟ آیا میشود تهدیدات فضای مجازی را به فرصتهای مفید و مناسب تبدیل کرد؟
این روزها شاهد هستیم که فضای مجازی یله و رها شده است و هیچکس حاضر نیست در خود احساس مسئولیت نماید و با کمی زحمت این فضا را اصلاح کند. اگر بنا باشد که در بر همان پاشنه بچرخد و کسی برای کنترل و نظارت این پلتفرم تلاشی نکند قطعاً باید شاهد انحطاط خانواده ایرانی و تغییر سبک زندگی ایرانیان باشیم.
شاید سوالات فوق و دیگر سوالاتی که مطرح نشده به ذهن خیلیها خطور کرده باشد. ولی سوال کلی و اساسی اینجاست که آیا تمامی پلتفرمهای خارجی و فضای مجازی زیانبار است یا سودمند؟!
این یک بحث کلی است که نه تنها در ایران بلکه کل نظام اجتماعی و سیاسی دنیا را درگیر خود کرده است. آنچه که در این میان حائز اهمیت است این است که با این پدیده چگونه برخورد کنیم و آن را در مسیر اصلاح هدایت کنیم.
این روزها شاهد هستیم که اینستاگرام عرصهای برای جولان دادن زوجهای ایرانی در کلیپهای کوتاه و بظاهر طنز، شده است که رکیکترین جملات و مبتذلترین حرکات و پوششها را به نمایش میگذارند تا مثلاً هم باعث خنده بیننده و هم منبع درآمدی برای خود باشد.
نکته عجیبی که در این میان وجود دارد این است که این پدیده عمدتاً در استانها و شهرهای کوچک رایج شده است که نظارتهای اجتماعی و قبح بسیاری از مسائل هنوز وجود دارد و خانوادههای سنتی دچار از هم گسیختگی کلانشهرها نشدهاند و تا حدی مسائل اجتماعی، فرهنگی و سنتی در این جوامع مانع از پرده دری و هتاکی میشود.
اما شاهد هستیم برخی از زوجهای جوانی که مثلاً خود را بلاگر معرفی میکنند با دیدن آن، هر بینندهای فکر میکند فاتحه خانواده ایرانی خوانده شده است.
به راستی در برابر این پدیده مذموم چه باید کرد؟ کجای کارمان میلنگد که تعدادی از زوجهای جوان فکر میکنند اگر در این کلیپها از حرفها و جملات «اروتیک و جنسی» استفاده کنند طرفداران بیشتری پیدا میکنند؟
اصولا چرا متولیان امر نمیتوانند با کارهای فرهنگی مداوم و متداول این بلاگرها را آموزش دهند که در مسیرهای دیگری به کسب درآمد بپردازند و اینستاگرام را جولانگاه هرزه نمایی نکنند! در اینکه پلتفرمهای مجازی محلی برای کسب درآمد شده شکی نیست و هیچکس هم نمیتواند با این رخداد مقابله کند اما میتوان مسیر و راه درست را به این افراد نشان داد؟ آیا میشود تهدیدات فضای مجازی را به فرصتهای مفید و مناسب تبدیل کرد؟
این روزها شاهد هستیم که فضای مجازی یله و رها شده است و هیچکس حاضر نیست در خود احساس مسئولیت نماید و با کمی زحمت این فضا را اصلاح کند. اگر بنا باشد که در بر همان پاشنه بچرخد و کسی برای کنترل و نظارت این پلتفرم تلاشی نکند قطعاً باید شاهد انحطاط خانواده ایرانی و تغییر سبک زندگی ایرانیان باشیم.
فرهاد خادمی