بارها و بارها در غم امام حسين(ع) سينه زدند و براي سيدالشهدا(ع) اشک ريختهاند. باورشان نميشود اگر روزي همين سيدالشهدا(ع) براي ورود به بهشت مانعشان شود؟! بارها و بارها گره در کارشان افتاده و در يک قدمي پيروزي ناکام شدند. خودشان را بدشانس مينامند بدون آنکه يادشان بيايد آه چه کسي پشت سرشان است. برخي مدام هشتشان گره نهشان است و هر چه ميدوند باز عقب ميمانند و فکر ميکنند اين تورم لعنتي مشکل همه عقبافتادگيهايشان در زندگي است غافل از اينکه ... .
وصيت امام حسين(ع) مدام در ذهنم تکرار ميشود «اي فرزندم، از ظلم به کسي که در برابر تو، ياريکنندهاي جز خداوند ندارد، بر حذر باش.» و با خود ميانديشم چه روزي ميشود آن روزي که همه اين چراها پاسخ داده ميشود. آنها به ياد ميآورند که چرا در دنيا هر چه ميدويدند هيچ نصيبشان نميشده.
همه اینها بهخاطر قتل جسمهاي نحيفي است که بدون داشتن کوچکترين دفاعي از بين ميروند و حتي شايد صدها سال بعد در خاطر هيچکس حتي پدر و مادرشان هم کورسويي از وجودشان يافت نشود قدرتي عظيم دارند که ميتوانند خاندان و نسلي را عاقبت به خير يا به شر کنند.
معصومين هشدار داند که پروا کنيم از آزار رساندن به کسي که غير از خدا مقابل ما پناهي ندارد و چه تلخ است يادآوري جنينهايي که در تاريکي زيرزمين يا در گوشه خانه بيسوگ و بيتوجه به زنده بودنشان به قتل ميرسند. واقعا آيا اين جنين چند هفتهاي غير از خداوند پناه و ياوري دارد؟! آيا ميتواند دستش را برآورد و کمک بطلبد آيا ميتواند زبان باز کند و بگويد من هم حق دارم؛ حق زندگي و تو که مرا به وجود آوردهاي نميتواني اين حق را از من بگيري؟!
حالا شايد واضحتر منظورم را متوجه شده باشيد. کسي که براي امام حسين(ع) سينه ميزند و در مظلوميتش اشک ميريزد نبايد و نميتواند مظلوميت يک جنين را ناديده بگيرد و بيتوجه به حق حيات قاتلش شود. کسي که از سر فقر و نداري حق حياتي را ميگيرد هم نميتواند انتظار داشته باشد خداوند در ادامه مسير روزياش را دو چندان کند چون اعتقادي به روزي دادن خداوند نداشته. تمام حرفمان در همین یک جمله خلاصه می شود:«مواظب آنهايي باشيم که غير از خداوند پناهي ندارند.»